/ آغاز بخش دوم/
چشمای پسر آروم باز شدن و مژه های بلندش از هم فاصله گرفتن
نور شدید ، چشماشو آزار داد و باعث شد پلکاشو بهم نزدیک تر کنه تا بتونه به نور عادت کنه
محیط اطرافش کم کم داشت براش واضح تر میشد ولی هنوز چیزی غیر از رنگ سفید نمیدید
حس میکرد تو یه مکعب کاملا سفید گیر افتاده
سعی کرد تکون بخوره ولی بدنش هنوز بی حس بود
ولی میتونست حس کنه چیزی داره باعث گز گز کردن بدنش میشه
چند ثانیه طول کشید تا بتونه کامل محیط اطرافشو تشخیص بده
و بعد با وحشت نیم خیز بشه
Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.
اون کجا بود؟؟؟
.
_من کجام؟؟کمک!!کسی اینجا هست؟؟
با صدای جیغی که از اتاق O129 به گوش رسید چشمای دو پسر گرد شد
پسر بزرگتر سمت دختری که توی کامپیوترش چیزی رو تند تند وارد میکرد برگشت و گفت:پروفسور رو خبر کن ، همین الان!!
و به سمت اتاق O129 دوید
دستش رو روی مربع کنار در گذاشت و اسکنر ، با اسکن کردن دستش ، بهش اجازه ورود داد
_کمک!من...
پسر دوباره جیغ کشید اما سریع ساکت شد زمانی که پسری هم سن و سال خودش وارد اتاق شد
+خدای من!
پسر به سمت دستگاه رفت و با وارد کردن چیزی توی کیبورد نوری پایین تخت حواسش کاملا از پسر پرت شد
Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.
BẠN ĐANG ĐỌC
ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}
Fanfictionپروژه ی kx1 , پروژه ای که خیلیا منتظر رونمایی شدن ازش هستن اما چی میشه اگر همه چیز از کنترل خارج شه؟ rojii_tommo🌻 1 in fanfiction🖇 1 in harrytop🖇 1 in larrystylinson🖇
