_ادوارد؟؟؟ادوارد؟؟؟؟؟
مدیسن آروم هری رو تکون داد تا بیدارش کنهاما مثل اینکه اون پسر واقعا توی خواب عمیقی فرو رفته بود و حالا حالاها قصد بیدار شدن نداشت
چون پلکاش حتی یه تکون ریز هم نمیخوردنمدیسن چشماشو چرخوند و لگد آرومی به هری زد:هوی هری با توعم
هری چشماشو باز کرد و چرخید
اخم کشنده ای به مدیسن نشون داد و با صدای گرفتش تقریبا داد زد:گمشو بیرون مدیسن
چشمای مدیسن گرد شد و بعد اخم کرد
دست به سینه شد و به جلو خم شد:هوی ، سر من داد نزنا!من مث بقیه نیستم که ازت بترسم اقای استایلز ، بعدشم نایل باهات کار داشت ، وگرنه من عمرا از قصد بخوام بیام قیافه ی نحستو صبح به این زودی از نزدیک ببینم!
مدیسن با بد خلقی گفت و از اتاق بیرون رفت
هری چشماشو چرخوند و سرشو توی بالش فرو برد
عالی شد!حالا باید منت کشیم میکرد....
کاری که هیچ وقت نکرده بود و قطعا حالا هم تا اخر عمرش قرار نبود انجامش بده
آه کشید و از روی تخت بلند شد تا یه دوش بگیره و سرحال شه تا بعد ببینه این کار مهم نایل که به خاطرش هری رو صبح به این زودی از خواب بیدار کرده بود چی میتونه باشه
.
_امیدوارم دلیل خوبی برای بیدار کردن من داشته باشی نایل!
نایل چشماشو چرخوند و خندید:غر نزن ادوارد ، بیا بشین ، این قهوه رو هم بخور تا اعصابت بیاد سر جاش
هری کنار نایل نشست و قهوه رو از دستش گرفت
جرعه ای ازش نوشید
و بعد ابروهاشو بالا برد و سوالی به نایل نگاه کرد_برای وسایل و غذا باید بریم مرکز شهر
هری سرشو تکون داد و نایل ادامه داد:البته میدونی که همه رو با خودم نمیبرم ، مثل دفعه های قبل
هری یکم دیگه از قهوش نوشید و چشماشو روی هم فشار داد:میدونم ، خب؟؟؟
نایل چایی خودشو برداشت و داخلش فوت کرد:میخوام بمونی و چشم از ارون برنداری ، بهش اعتماد ندارم ، غیر از عجیب بودنش یه HR هم هست پس زیاد نمیشه بهش اعتماد کرد و کسی بهتر از تورو سراغ ندارم که اونو بهش بسپارم ، همونطور که میدونی الکس و ایوان دیروز نتونسته بودن خوب از لویی دور نگهش دارن
هری مصمم سرشو تکون داد:اون با من ، کیا رو میخوای با خودت ببری؟؟
نایل شونه هاشو بالا انداخت:لیام ، متیو ، مگنس و ایوان و زین
هری اخم کوچیکی کرد:زیاد نیست؟؟؟همیشه دو سه نفر رو بیشتر با خودت نمیبردی
نایل آه کشید و شونه هاش رو بالا انداخت:حوصله ی بچه ها توی خونه سر رفته ، دلشون میخواد برن بیرون ، ذاتا نمیشه هم سرزنششون کرد
VOUS LISEZ
ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}
Fanfictionپروژه ی kx1 , پروژه ای که خیلیا منتظر رونمایی شدن ازش هستن اما چی میشه اگر همه چیز از کنترل خارج شه؟ rojii_tommo🌻 1 in fanfiction🖇 1 in harrytop🖇 1 in larrystylinson🖇