+لو؟من خونه ام
هری داخل شد و با پاش درو بست
و دید که صدای قدم های تندی میاد
و بعد لویی رو دید که وینی رو بغل کرده و به سمتش میدوه
_هزا! وینی رو ببین چه خوشگل شدهه
لویی با ذوق جیغ کشید و وینی رو بالاتر گرفت تا هری خوب ببینتش
لویی یه تیکه از موهای پاپی رو با کش بسته بود و یکی از لباساش با رنگ کش رو تنش کرده بود
هری اروم خندید و وینی رو از دست لویی گرفت
+بیبی منو نگاه کن..لویی خوشگلت کرده وینی وینیِ من؟
وینی همونطور که دمشو تکون میداد صورت هری رو لیس زد و باعث شد هری دوباره بخنده
وینی رو پایین گذاشت و به سمت کانتر رفت و کاغذای توی دستشو همراه با یه پاکت روی میز گذاشت
همینطور که کتشو در میاورد و روی مبل مینداخت صورتشو سمت لویی برگردوند:هنوز صبحانه نخوردی؟
و لویی با لبخند کوچیکی سرشو به دو طرف تکون داد
+خوبه!چون یه چیزی برات خریدم که عاشقش میشی
لویی ذوق زده کنار هری ایستاد و منتظر شد که هری پاکت که روش یه لگوی باحال داره و روش کلمه ی M نوشته شده رو باز کنه.
با دیدن چیز هایی که هری روی میز گذاشت چشماش درخشید و بی اختیار لباشو لیس زد
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
و باعث شد هری اروم بخنده و صندلی رو بکشه طرف لویی تا پسر بتونه بشینه
صبحونه های مک دونالد همیشه کارساز بودن!
+گشنه بودی لو مگه نه؟
لویی همونطور که چیزای خوشمزه ای که اسم بعضیاشو هم نمیدونست توی دهنش جا میداد شونه هاشو بالا انداخت و هری خندید
ظرف وینی رو پر کرد و کنار صندلی خودش گذاشت
میدونست که وقتایی که کنارش نباشه غذا نمیخوره
و تازگی هم به گابریل عادت کرده بود از اونجایی که هری زیاد خونه نبود.
هری با یاداوری روز هایی که اندرو به خاطر مهمونی های وقت و بی وقت احمقانه ش به وینی گشنگی میداد دندون هاشو روی هم فشار داد و بعد نفسشو اروم بیرون داد
ESTÁS LEYENDO
ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}
Fanfictionپروژه ی kx1 , پروژه ای که خیلیا منتظر رونمایی شدن ازش هستن اما چی میشه اگر همه چیز از کنترل خارج شه؟ rojii_tommo🌻 1 in fanfiction🖇 1 in harrytop🖇 1 in larrystylinson🖇
