_لویی!!نمیدونی چقدر خوشحالم که دوباره میبینمت پسر ، حالت چطوره؟؟
نایل مثل همیشه با انرژی گفت و از روی صندلیش بلند شد
هری و لویی به مرد لبخند زدن و لویی بعد از بغل کردن نایل جواب داد:منم همینطور نایل . درواقع از همیشه عالی ترم!
لویی جمله ی اخرشو با لبخند روبه هری گفت و هری بهش لبخند بزرگی تحویل داد
و نایل با ابروهای بالا رفته و لبخند به اون دو نفر که دستاشون داخل دستای هم گره خورده بود نگاه کرد
_اوه پسر! فکر میکنم شما غیر از خوب بودن حال لویی خبرای خوب دیگه ایم برام داشته باشین!!
هری با شیفتگی به لویی نگاه کرد و لویی با شیطنت لبخند بزرگی زد
+اره درواقع ، من قلب بهترین مسئول ازمایشگاهتو دزدیدم هوران!
لویی با افتخار گفت و نایل با ذوق خندید و دستاشو بهم کوبید:این بهترین خبریه که امروز گرفتم!!مبارک باشه پسرا
هری و لویی بهش لبخند عمیقی تحویل دادن و نایل با شوق لبخند زد
_خب ، باید بگم که منم یه خبر خوب براتون دارم
دو پسر با کنجکاوی بهش خیره شدن و بعد برگه ای که نایل جلوی هری گرفته بود رو ازش گرفتن
_طبق تصمیماتی که این چند وقت گرفتم ، پروفسور هری استایلز ، باعث افتخارمه که بهت بگم از الان میخوام کنار من نظارت کل بخش های این ازمایشگو بر عهده بگیری
نایل با ذوق گفت و چشمای لویی گرد شد
و هری برای چند ثانیه گیج به برگه نگاه کرد
و بعد نگاهشو به نایل داد
×شما..شما واقعا؟؟؟خدای من!!!این باعث افتخارمه!!!ممنونم پروفسور!
هری محکم نایلو بغل کرد و لویی با ذوق خندید+خدای من هری!تو الان پروفسور بزرگترین ازمایشگاه انگلستانیی!!خدای من نمیدونی چقدر بهت افتخار میکنم
لویی با چشمای پر اشک گفت و دوست پسرشو محکم بغل کردو نایل به اون صحنه لبخند زد
قطعا بهترین خبری که امروز شنیده بود با هم بودن اون دو پسر بود
.
لویی با خوشحالی برعکس راه میرفت و تند تند حرف میزد و گاهی بلند به حرفای خودش میخندید
و هری با شیفتگی بهش نگاه میکرد
این به معنی این بود که اون پسر زیادی هیجان زده ست و این بیشتر از هرچیزی هری رو خوشحال میکرد.
و پسر بزرگتر نمیدونست این عادیه که هر لحظه بیشتر و بیشتر عاشقش میشه و حس میکنه که قلبش در حال منفجر شدنه یا نه
VOCÊ ESTÁ LENDO
ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}
Fanficپروژه ی kx1 , پروژه ای که خیلیا منتظر رونمایی شدن ازش هستن اما چی میشه اگر همه چیز از کنترل خارج شه؟ rojii_tommo🌻 1 in fanfiction🖇 1 in harrytop🖇 1 in larrystylinson🖇