تقه ای به در اتاق خورد و باعث شد نگاه هری به سمت در اتاق بچرخه
نگاه دیگه ای به ستاره ای که چندوقتی میشد که تنها امیدش بود انداخت و از روی زمین بلند شد
کلاه هودیشو روی سرش کشید و درو باز کرد
ولی با دیدن نایل ، درست جلوی در اخم کوچیکی کرد
ولی نه از روی عصبانیت
اون فقط تعجب کرده بود!
نایل با بازنده ای مثل اون چیکار داشت؟
نایل چند ثانیه به هری نگاه کرد ولی نتونست لبهاشو برای به زبون اوردن هیچ کلمه ای باز کنه
اون فقط عادت کرده بود همیشه هری رو محکم و با غرور ببینه
جوری که انگار اون پسر یه قلب اهنی داره و هیچ چیز و هیچ کسی نمیتونه اونو از پا دربیاره
ولی حالا...
چه بلایی سر ادوارد عصبی و مغرور که همه ازش میترسیدن اومده بود؟
_هی ادوارد عام..من اومدم یه کمکی ازت بگیرم...
ابروهای هری اروم بالا رفتن و لبخند کوچیکی روی لبش نشست
نایل ازش کمک میخواست؟
ینی اونقدری که فکر میکرد بدرد نخور نبود؟
+اوه..اره!ینی..چرا که نه؟فقط من..نمیدونم باید چیکار کنم!
هری جمله ی اولو با کمی ذوق گفت اما بعد از چند ثانیه که دید نایل هنوز داره با گیجی بهش نگاه میکنه جمله بعدشو به زبون اورد
و با اینکار نایلو به خودش اورد:اوه!اره!..اره خب تو باید عام..من ازت میخوام که رهبری گروه رو برای عملیات بعدی به دست بگیری تا من بتونم از توی خونه همه چیزو بهتر کنترل کنم.نمیخوام این دفعه دیگه کسی اسیب ببینه..
لبخند کمرنگ هری حالا حذف شده بود.
رهبری کردن گروه همیشه بر عهده ی نایل بوده..
اون بوده که همیشه میگفته که کی چیکار کنه و کنترل همه چیزو به دست میگرفته
مخصوصا توی عملیات ها که از هرچیزی خطرناک تر بودن
یه اشتباه کوچیک ، میتونست همشونو به کشتن بده
و حالا که هری توی تاریک ترین نقطه از زندگیش و عمیق ترین نقطه از افسردگیش ایستاده بود ، استرس انجام اینکار براش حکم مرگو داشت
فقط..کاش نایل اینو میدونست
+من..من..
هری با ترس زمزمه کردولی نایل دستشو روی شونش گذاشت
_تو میتونی انجامش بدی ادوارد..من مطمئنم. ممنون به خاطرش میت!
VOCÊ ESTÁ LENDO
ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}
Fanficپروژه ی kx1 , پروژه ای که خیلیا منتظر رونمایی شدن ازش هستن اما چی میشه اگر همه چیز از کنترل خارج شه؟ rojii_tommo🌻 1 in fanfiction🖇 1 in harrytop🖇 1 in larrystylinson🖇