_زینه؟؟زینه؟؟؟هری هری ازش بپرس دوست پسر داره؟هری..
لویی با شنیدن اسم پسر از دهن هری با ذوق شروع به کشیدن دست هری کرد و هری چشماشو برای پسر گرد کرد
+صبر کنی لویی...باشه باشه
هری وقتی دید لویی رسما داره دستشو میکَنه گوشیو از گوشش فاصله داد
و بعد دوباره به گوشش چسبوند:ببخشید شما عام دوست پسر دارین؟؟
×ببخشید؟؟؟
زین با صدای بالا رفته گفت
و هری وقتی لحن پسر رو شنید سریع ادامه داد:نه نه منظورم اینه که من..من هری استایلزم و...
×کیرمو بخور منحرف مریض!
پسر توی حرف هری پرید قبل از این اینکه گوشی رو قطع کنه
و باعث شه هری با چشمای گرد شده به گوشیش خیره شه
.
×الو؟؟
+سلام ، لیام پین درسته؟
هری همینطور که برای لویی با چشماش خط و نشون میکشید که دیگه کار قبلی رو تکرار نکنه گفت و لویی با مظلوم نمایی سرشو پایین انداخت و انگشت پاشو اروم روی زمین کشید
×اوه بله ، بفرمایید.
هری از با ادبی لیام لبخند زد و به یاد اورد اون پسر توی توهم لویی هم همینطور بود
+من هری استایلزم. مسئول ازمایشگاه یو اِی (UA).
×ازمایشگاه یو..هولی شت. برای لویی اتفاقی افتاده؟؟اون به هوش اومده؟
هری به نگرانی پسر لبخند زد و از اینکه مجبور نیست همه چیزو برای پسر توضیح بده و اون میدونه که چه اتفاقی افتاده خوشحال شد
+نه نه لویی خوبه ، اون به هوش اومده
ولی الان بیشترین نیازو به شما داره. من با یه دوست دیگه شم تماس گرفتم اما فکر کنم عام..یه سوتفاهمی پیش اومد. پس ممنون میشم اگه به ایشون هم خبر بدید
×دوست لویی؟؟زین؟
لیام پرسید و هری لبخند زد
+بله درسته. زین مالیک
×باشه ، باهاش حرف میزنم.اما...ما چه کاری از دستمون برمیاد؟؟
+عام فکر کنم این بحثا باید حضوری ادامه پیدا کنه. من ادرس خونه م رو براتون میفرستم
×باشه حتما. فقط ما کِی باید بیایم؟
+هرچه زودتر بهتر!
×خیله خب. ما فردا صبح زود اونجاییم. شب بخیر
لیام سریع گفت و هری بعد از خدافظی تلفن رو قطع کرد
_چیشد چیگفت؟
لویی به محض اینکه هری گوشی رو پایین اورد گفت و هری با خنده سرشو تکون داد
+هیچی. قرار شد با زین فردا صبح بیان اینجا
_خب..ینی نگفت دوست پسرشه یا نه؟؟
هری با تعجب به لویی نگاه کرد و بعد بی صدا خندید
ESTÁS LEYENDO
ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}
Fanfictionپروژه ی kx1 , پروژه ای که خیلیا منتظر رونمایی شدن ازش هستن اما چی میشه اگر همه چیز از کنترل خارج شه؟ rojii_tommo🌻 1 in fanfiction🖇 1 in harrytop🖇 1 in larrystylinson🖇
