𝑪𝒉𝒂𝒑𝒕𝒆𝒓 55

820 200 252
                                    

هری همونطور که به اطراف اون ساختمان که تقریبا داغون به نظر میرسید نگاه میکرد نفسشو اروم به بیرون فوت کرد و رو به بقیه کرد

_خب ، جکسون ، لوکاس. ازتون میخوام به طبقه ی اخر برید و اتاق بایگانی رو بگردید و هر فایلی که مربوط به پرونده DC1 هست رو برام بیارید‌ . حواستونو خیلی جمع کنید . وقتی که با نایل ارتباطم برقرار شه بهتون اطلاع میدم که ساختمون برای گشتن بیشتر امن هست یا نه

جکسون و لوکاس سرشونو تکون دادن و به سمت پله ها اضطراری رفتن و هری روشو به الک و ایوان کرد

_الک ، از تو میخوام بری به اتاق کنفرانس و ببینی که دستگاه پردازش سالم هست یا نه ، اگه بود ، ازت میخوام که خوب دنبال چیزی بگردی که روی اون میشه نشون داد ، نوار یا حتی وسایل الکترونیکی یا همچین چیزی

الک سرشو تکون داد و هری نقشه ساختمان رو نشونش داد
_دقیقا اینجا ، طبقه ۶ . خوشبختانه با نشست ساختمون به طبقاتی که ما نیاز داریم اسیب زیادی نرسیده ولی باید خیلی مواظب باشی چون دیوار ها فقط یه تلنگر نیازه تا فرو بریزن و ستون ها ممکنه پوسیده باشن

الک به دقت نقشه رو نگاه کرد و راهشو به ذهنش سپرد

+حله پسر..مواظب خودتون باشید
الک جمله ی اول رو زمزمه کرد و بعد از زبان اشاره برای جمله ی دوم استفاده کرد

هری سرشو تکون داد و ایوان لبخند استرسی به الک زد قبل از اینکه بازوش توسط هری خیلی اروم لمس شه

_خب فکر میکنم تو بهتر باشه همراه من بیای تا دوربینا رو نصب کنیم و ارتباطو با نایل برقرار کنیم و بعدش تو میتونی اتاقای باقی مونده که توی نقشه مشخص کردم و هنوز خراب نشدن رو بگردی و حتی شاید بتونی چند تا متن جلسه پیدا کنی که مربوط به DC1 باشه.

هری کل نقشه رو برای ایوان توضیح داد و پسر سرشو تکون داد

و بعد از اون ، اونا شروع به نصب کردن دوربینا درست جاهایی که نایل روشون علامت آبی گذاشته بود کردن

.

_چیزی پیدا کردی؟

پسر از زبون اشاره استفاده کرد و لوکاس آه کشید

+مرد این جا چندین ساله که یه ساختمون متروکه ست. تو درباره ی اینجا چی فکر کردی؟

جکسون چشماشو چرخوند و موهاشو جمع کرد تا ببنده:غر نزن لوکاس بیشتر بگرد

لوکاس به جکسون چشم غره رفت و به سمت قفسه های باقی مونده که هنوز فرو نریخته بودن رفت و خم شد تا پایین ترین فایل هار رو بگرده

_غر نزن لوکاس بگرد..برو بابا با اون موهات
لوکاس ادای جکسونو در اورد و بعد چشماشو چرخوند

هری واقعا چه فکری کرده بود که لوکاسو با جکسون فرستاد؟
این همه ادم!

آه کشید و بیشتر فایلی که سرش توی دستش بود رو کشید

ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}Donde viven las historias. Descúbrelo ahora