_هری اینجا خیلی خوشگله!!
چشمای الا درخشید و هری سرشو تکون داد و همراه دختر وارد رستوران شددختر با شلوارک کوتاه جین مشکی و تیشرت مشکی نسبتا بلندی که یه طرف یقه ش از شونه ش پایین افتاده بود موهاشو گوجه کرده بود و یه طره ازش روی صورتش افتاده بود و اون ارایش خاصی نداشت
اون اصلا رسمی نبود ولی همین زیادی اون دخترو جذاب میکرد
درواقع الا دختر بدی نبود ، هری اون دخترو دوست داشت
ولی فقط به عنوان دختر خاله ش و بهترین دوستشنه به عنوان کسی که به قرار ببرتش و دوست دختر صداش کنه.
گارسون به سمتشون اومد و بعد از خوش امد گویی و نشون دادن میزی کنار دیوار شیشه ای بزرگ که نمای جذابی از شهر رو بهشون میداد منو رو بهشون داد
الا خودشو روی صندلی ول کرد و آه کشید:کفشای پاشنه بلند واقعا عذابن ، فقط به خاطر تو پوشیدمشون . قدر نمیدونی کههری با تاسف به دختری که کاملا خودشو روی صندلی ول کرده بود و همه توی اون رستوران مجلل و کاملا رسمی با تعجب بهش نگاه میکردن خیره شد
+من نیاز ندارم کسی بخاطرم چیزی بپوشه الا .
هری سرد گفت و الا اخم کرد_وات د فاک؟چته؟باز از دنده چپت بلند شدی؟موقعی که داشتی خرم میکردی اون اطلاعاتو برات پیدا کنم اینطوری حرف نمیزدی!
هری آه کشید و دستشو روی صورتش کشید
الا راست میگفت ، اون بهش کمک کرده بود و اون حالا جواب کمکشو اینطوری میداد!
به اون دختر ربطی نداشت اگه هری یه قولی داده بود که از پسش برنمیومد!
+هی..ببین من..یکم سرم درد میکنه باشه؟متاسفم
هری اروم گفت و اخمای الا اروم باز شد_مهم نیست.. چی سفارش میدی؟مثل همیشه سالاد؟
الا با یه نگاه به منو گفت و هری سرشو به معنی مخالفت تکون دادو به این فکر کرد که اون دختر همیشه زود عصبانی میشد و خیلی ام زود فراموشش میکرد
اون اصلا چیزی رو کش نمیداد و این شخصیت دخترو زیبا میکرد
ESTÁS LEYENDO
ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}
Fanficپروژه ی kx1 , پروژه ای که خیلیا منتظر رونمایی شدن ازش هستن اما چی میشه اگر همه چیز از کنترل خارج شه؟ rojii_tommo🌻 1 in fanfiction🖇 1 in harrytop🖇 1 in larrystylinson🖇