𝑪𝒉𝒂𝒑𝒕𝒆𝒓 63

981 194 355
                                    

"Warning:smut"

_هزا..
لویی نفسشو با ناله ی کوچیکی بیرون داد و هری روی پوست خوشبو و نرمش لبخند زد

+هوم لو..صدای خوشگلتو برام بیرون بده.بزار بفهمم اینو میخوای

هری تحریک امیز رو پوست شکم لویی زمزمه کرد و برای بار هزارم اون تیکه رو بوسید.

دستشو به سمت شلوارک جین نه چندان بلند لویی برد اروم انگشت شستشو از روی شلوار روی دیک پسر کوچکتر کشید

و باعث شد دل لویی از لذت پیچ بخوره

_هووم..هز
لویی به اروم ترین شکل ممکن ناله کرد و هری وی لاینشو بوسید و پایین تر اومد.

ترقوه های لویی مثل گردنش از لاوبایت های هری در امان نمونده بودن و حالا نوبت رون های پر و نرم پسر بود که به رنگ بنفش مزین بشن.

دکمه جین لویی رو بدون عجله باز کرد و زیپ شلوارک رو پایین کشید.

نفس داغشو روی تیکه ای از دیک لویی که با باکسر پوشیده شده بود و حالا از زیر زیپِ باز شدهِ شلوارک قابل دیدن بود فرستاد

و حالا میتونست صدای نفس نفس های بی قرار لویی رو بشنوه.

_هری..
لویی ناله کرد و دستشو به سمت شلوارکش برد تا از شر اون خلاص بشه اما دستای هری خیلی نرم دستشو کنار زدن

+اروم عزیزم..حواسم بهت هست

هری زمزمه کرد و جین لویی رو اروم پایین کشید

و هیچ راهی نداشت که ثانیه ای از لحظه ی آزاد شدن پاهای لویی از اون جین رو از دست بده

لویی درست مثل یه بت بود که هری میخواست تمامشو امشب بپرسته

بهش عشق بده و بشنوه که چجوری براش بی قراری میکنه.

انگشتای بلندشو به سمت باکسر لویی برد اما اونو از تن پسر خارج نکرد

دو انگشت شصت و اشاره ش رو از روی باکسر روی دو طرف دیک لویی کشید و باعث شد پسر هیس بکشه و کمرشو بلند کنه.

هری میدونست که این اولین باره که لویی همچین لذتی رو تجربه میکنه پس ممکنه خیلی زود بیاد

اما هری تمام شب رو برای پسر کوچولوش وقت داشت.

پسر شیرینش میتونست هزاران بار براش بیاد و هری با تحسین به کارش ادامه میداد تا اونو به اولین و قطعا بهترین ارگاسم زندگیش برسونه.

ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz