_زین نمیتونی باور کنی!دارم از خستگی میمیرم!
زین با حرص دست به سینه شد:چرا ، میتونم خستگیتو باور کنم لویی ، اما میدونی چی رو نمیتونم باور کنم؟
لویی سوالی بهش نگاه کرد و زین داد کشید:زخم فاکیه روی پاتو!!!چیکار میکردی؟ با درختا کشتی میگرفتی؟؟
لویی اه کشید و نایل و لیام روی پیشونیشون کوبیدن
_هیر وی گو اگن!
لیام زیر لب زمزمه کرداما زین شنید و با عصبانیت سمتش اومد:تو یکی خفه شو که اصلا اعصابتو ندارم ، فهمیدی؟؟؟همه چیز تقصیر توعه!
چشمای لیام گرد شد و اخم کرد:من؟؟؟؟تقصیر منه؟؟من لویی رو هل دادم که پخش زمین شه تا بعد جنابعالی دادشو سر من بکشی؟
زین خواست جواب لیامو بده اما هری داخل شد و زینو کنار زد
جلوی لویی روی زمین زانو زد و پاچه ی شلوارشو زد بالا
+پشت دستمو داغ کنم که دیگه هیچ وقت با سر خودمو نندازم تو دردسر!
هری با اخم گفت و پای لویی رو با حرص کشیدو باعث شد آخ لویی بلند شه و زین به سمت هری شیرجه بزنه تا دونه دونه اون موهای فاکیشو بکنه
اما اینکارش با موفقیت انجام نشد وقتی که لیام و لوکاس سریع بازوشو گرفتن
_هوی وحشی ، بدبخت ، آمازونی ، بیچاره ، پای بچه رو کندی ، کی گفت تو پانسمان کنی؟
هری یه نگاه خطرناک به زین انداخت و سعی کرد آروم تر انجامش بده تا صدای نحس زینو نشنوه ( :| )
به لویی با اخم نگاه کرد و لویی معنی نگاهشو فهمید و پاچه ی شلوارشو بالا تر کشید
اخم هری پررنگ تر شد
+با یه بار خوردن زمین نصف پوستت پاره شد؟تو چقد...
هری نتونست واژه ی مناسب رو پیدا کنه پس چشماشو چرخوند و به کارش ادامه داد
گاهی انگشتاش رو با پوست کم مو و سفید لویی تماس میداد و نامحسوس نوازشش میکرد
کی میدونه چرا!
شاید چون پوست خنکش که حالا با خون تزیین شده بود زیادی نرم و زیبا بود
(فوت فتیش بدبخت😂)
اگه این بدن متعلق به هر کس دیگه ای بود ، هری عمرا ازش نمیگذشت!
اما لویی؟
اصلا! اون قرار نبود با اون بچه ننه ی جیغ جیغو بخوابهبعد از زدن کرم که مدت زیادی طول کشید-چون هری میخواست که طولش بده-باندو دور پای لویی بست و پاچه ی شلوارشو پایین کشید
+خیله خب ، دیگه صدای جیغ و دعوا نشنوم!هر وقت اون یکی تازه وارد بیدار شد خبرم کنید
هری با اخم همیشگیش گفت و از اتاق بیرون رفت
YOU ARE READING
ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ʜᴜᴍᴀɴ {ʟ.s}
Fanfictionپروژه ی kx1 , پروژه ای که خیلیا منتظر رونمایی شدن ازش هستن اما چی میشه اگر همه چیز از کنترل خارج شه؟ rojii_tommo🌻 1 in fanfiction🖇 1 in harrytop🖇 1 in larrystylinson🖇