PART 13 🔞

299 34 42
                                    

* هشدار محدودیت سنی *
خواهشا اگه مناسب خودتون نمیدونین این پارتو رد کنین



شرلوک از همون دوران نوجونیش درگیر کارای خلاف شده‌بود و مصرف مخدر یکی از ساده‌ تریناش به حساب میومد.

حتی بعد از اینکه آلبرت گوششو پیچوند و آدمش کرد باز هم نتونست کنار بزارتش...نه به عنوان یه وابستگی شدید بلکه به عنوان یه سرگرمی.

چیزی که ویلیام براش آورده بود توی یه سطح دیگه بود و شرلوک داشت فکر میکرد چطوری ازش تشکر کنه!

_ ترکیب خودته مگه نه؟

درحالی که جفتشون با بالاتنه‌ی لخت روی تخت دراز کشیده بودن پرسید و لیام سرشو به نشونه‌ی تایید تکون داد : با این حال...یه چیزی کم داره...

_ مثل سکس؟

شرلوک با نیشخند گفت و ویلیام با صدای بلند خندید.

_ شنیدن این حرف از کسی مثل تو عجیبه.

پکی به سیگارش زد و به سقف خیره شد : چرا؟ چون زندگی جنسی فعالی ندارم؟...باید ذهنیتتو عوض کنی...من خیلیم باتجربم.

_ البته که باتجربه‌ای...ولی فقط با دخترا.

ابروهای شرلوک رفت و دستاشو به نشونه‌ی تسلیم بالا آورد : من که نگفتم درحد خودتم!

_ نظرت چیه حدتو بهم نشون بدی؟

لیام سیگار توی دستشو تاب داد و شرلوک با شنیدن حرفش سرشو کج کرد.

_ این بهترین لاسی بود که تا حالا شنیدم!

ویلیام با همون لبخندش سمتش چرخید و سیگارشو خاموش کرد.

_ میخوای بهترین لاس عمرتو خراب کنی یا پا بدی؟

_ با این چیز نابی که به خوردم دادی انتظار جواب منفی داری؟اوه صبر کن...نکنه از اولش هم واسه همین برنامه ریخته بودی؟

ویلیام شونه ای بالا انداخت و بین پاهاش نشست : هرجور دوست داری فکر کن...

و مشغول درآوردن شلوارش شد.

_ هی...من هیچ تجربه ای با مردا ندارم!

پسر روبه‌روش نیشخندی زد و دستشو روی شکمش کشید : ولی من پیشکوست محسوب میشم.

اینبار دیگه کوتاه اومد و دستشو زیر سرش گذاشت : هرجور مایلی...

همین جمله کافی بود تا لیام لبخند پیروزمندانه‌ای بزنه : از اونجایی که بار اولته بهت سخت نمیگیرم...میتونی هرکاری دلت خواست باهام بکنی.

Lunatic BlondeWhere stories live. Discover now