PART 74🔞

147 11 38
                                    

آیرین جزو مامورای خوب و کاربلد حساب میشد...به اعتقاد آلبرت اون یه آچار فرانسه بود که توی همه چی میتونست کمک کنه.

از خوبیای قد‌ کشیدن توی محله‌ای پر از خلافکار که روز آدم با کوبیده‌شدن چوب بیسبال روی بدنش شروع میشد!

کسی که توی بدترین موقعیت ها میتونست خونسردی خودشو حفط کنه و برای همین تونسته بود در این حد توی کارش پیشرفت کنه.

ولی فقط تا وقتی همه چی درمورد خودش بود!

آیرین آدم شجاعی بود، چون از همون اول تعریفش از زندگی زمان کوتاهی شد که با یه مداد هم میتونست نابود شه...اگه میتونستی شاهرگو با نوک تیزش قطع کنی!...یا مستقیم روی شقیقش فرو کنی.

پس همیشه منتظر بود تا اون اتفاق ساده نفسشو بگیره...به هرحال...همیشه معتقد بود زندگی با مسخره ترین اتفاقا از بین میره.

این باور همیشه باهاش بود.

تا وقتی که بتی وارد زندگیش شد...

تا وقتی که اون گلوله‌ی توی گردنش هم نتونست تمومش کنه...

چون اون باور همیشگی تبدیل به جنگیدن برای زندگی شده بود.

باوری که باعث میشد نه مداد، نه فلز چند گرمی و نه هیچ چیز دیگه‌ای نتونه نفسشو بگیره.

ساده بود...کسایی که به این راحتی میمردن و از بچگی براش سوال بود، فقط دلیلی برای زندگی نداشتن...چیزی که آیرین بعد از تجربه کردنش فهمید.

حالا بتی تبدیل به اون مداد شده بود...مدادی که قابلیت قطع کردن شاهرگش رو داشت ولی بدون اینکه خودش بدونه روی دفتر زندگیش‌ شعر مینوشت...

و الان که بعد از چند دقیقه نمیتونست پیداش کنه...حسش مثل گم کردن مداد موردعلاقش بود...از اونایی که رنگشون فرق میکرد و تهشون پاک کن داشت!

در اتاقی که هیچ ایده‌ای نداشت چندمیه آروم باز کرد و با خالی بودنش نفس کلافه‌ای کشید.

"کجایی‌ دختر؟"

همینکه‌ خواست از اونجا دور بشه صدای آرومی به گوشش خورد و با تعجب سرشو سمت پشت در خم کرد.

_ بتی؟!

سریع سمتش رفت و با دیدن وضعیتش خشکش زد.

_ چه اتفاقی افتاده؟

با نگرانی پرسید و دختر روبه‌روش ملافه‌ی سفیدرنگو بیشتر دور خودش پیچید.

_ هیس!...گوشام درد میکنه...

آیرین با حالت عصبی‌ درو بست و کنارش نشست.

_ مست کردی؟

_ نمیدونم...مگه بهت قول ندادم چیزی از کسی نگیرم؟پس چرا اینجوری شدم؟

ناخودآگاه خندید و همونطور که سرشو به دیوار پشتش تکیه میداد بهش خیره شد.

بتی درحالی که خودشو بغل کرده بود به تخت توی اتاق نگاه میکرد و آیرین هر لحظه بیشتر نگرانش میشد.

Lunatic BlondeWhere stories live. Discover now