part 18

1.5K 216 32
                                    

-----------------------------------

هوسوک واقعا توقع یه پیرمرد اخمالو و چروک رو داشت نه مرد شادابی که با تیشرت نارنجی رنگ و شلوار مشکی جینش جلوشون ایستاده بود و بنظر میرسید اواسط سی سالگیش باشه.

با تردید سرتاپای مرد رو بررسی کرد، این همونی بود که جونگکوک به زور ازش نوبت گرفته بود؟ اصلا بهش نمیومد، روانپزشک جوان خودش جلو اومد و با لبخند گرمی کمی خم شد و گفت

÷سلام آقایون کیم سئونگ‌جی هستم، از آشنایی باهاتون خوشحالم.

هوسوک به خودش اومد و متقابلا خم شد و دست دراز شده مرد رو همزمان گرفت و گفت
~سلام جناب کیم ؛جانگ هوسوک هستم، همراه آقای کیم.

اینبار تهیونگ با استرس زیادی به مرد نگاه کرد و لبخند کج و کوله‌ای زد و به گفتن "سلام" آرومی بسنده کرد؛ هوسوک با تعجب به مرد نگاه کرد، اون حتی برای دست دادن به تهیونگ جلو نیومده بود، نکنه ازینایی بود که هنوز هایبرید‌هارو توی جامعه قبول نکرده بودن؟

چشم غره نامحسوسی رفت و با اشاره و تعارف مرد همراه تهیونگ روس صندلی های قهوه‌ای رنگ نشستن.
÷چیزی میل ندارید آقایون؟

~نه ممنون.

اینبار هردو نگاه منتظرشون رو به پسر کوچک‌تر دادن، تهیونگ با خجالت سری به معنای نه تکون داد و با صدایی که به زور شنیده میشد "مرسی" ای گفت.

÷خب، فکر می‌کنم بهترین کار اینه که اول آشنا بشیم، اسمم رو که گفتم، کیم سئونگ‌جی هستم و ۳۸ سالمه، یه دختر ۱۲ ساله دارم.

مکثی کرد و با لحن کمی ذوق‌زده و گرمی ادامه داد

÷البته همسرم قراره یه دختر کوچولوی دیگه هم بهم هدیه بده، شغلم رو که میدونید آقایون.

هوسوک لبخند گرمی به حالت بانمک مرد زد، کیم اینبار نگاه منتظر و مشتاقش رو به هوسوک داد.

~اوه، من فقط بعنوان همراه اینجام لازمه خودمو معرفی کنم؟

÷حتما آقای جانگ.

~ سی سالمه و کارم وکالته و آم..همراه با دوست پسرم زندگی میکنم .

مرد سری تکون داد و با لحن نرمی پرسید
÷و شما آقای کیم؟

تهیونگ با سوال مرد از کندن پوست کنار ناخنش دست برداشت و مضطرب نگاهی به هوسوک انداخت، مرد پلکی برای اطمینان دادن بهش زد، اینبار پسر نگاهش رو به میز بینشون داد و گفت

+کیم تهیونگ هستم اقا، ۲۱ سالمه.

÷اوه آقای کیم من از شما یک سال بزرگتر بودم که اولین بار همسرم رو دیدم، واقعا دوران عجیبی بود، ما توی یک دانشگاه بودیم و از شانس خوبم بخاطر یه سری پروژه و کلاس‌های فوق‌ برنامه باهم توی یک گروه افتادیم.

MY LITTLE MIRACLEWhere stories live. Discover now