---------------
به محل جشن رسیدن، یونگی قرار بود نیم ساعت بعد از تمام مهمانها بیاد و توی این تایم قرار بود هوسوک و جونگکوک کارهارو مدیریت کنن، جیمین دیروز برگشته بود و حالا همراه با هوسوک جلوی ورودی باغ ایستاده بودن و به بقیه خوشآمد میگفتن.
_ هیونگ، حواست به جونگی باشه من برم ببینم همهچیز اوکی باشه.
~ برو.
هوسوک گفت و جونگی رو کنار خودش نگه داشت و پرسید
~چه خبرا جونگی؟پسربچه شونهای بالا انداخت و گفت
×هیچی، فگد بابا و تهته میهوان ازدباج کنن.~چیییی؟
× جونگی هودش میدونه، بابا و تهته یجولی شدن.
~اوه..مثلا چطوری عزیزم؟×مشلا بابا همش تهته لو بگل میکنه، بهش شیلکاکایو میده، نازش میکنه، تازه بوششم میکنه( مثلا بابا همش تهته رو بغل میکنه، بهش شیرکاکائو میده، نازش میکنه، تازه بوسشم میکنه)
برق شرارت توی چشمهای هوسوک از دور هم مشخص بود، مرد سری تکون داد و با لبخند بدجنسی گفت
~ هوم که اینطور، فقط اینارو به کسی نگو باشه؟
×باشه.با اومدن تهیونگ دیگه بحث رو ادامه ندادن.
~ راستی از جونگین چه خبر؟+ اه هیونگی دیوونم کرده، همش میگه پس کی بریم قرار و کل هفته گوشیمو با پیاماش سوراخ کرد، منم بهش گفتم بعد از مراسم نامزدی یونگی هیونگ باهاش میرم سر قرار؛ تا هفته دیگه کلاسامون هم تموم میشه و بعد باید خودم برای ورودی دانشگاه بخونم و دیگه همو نمیبینیم، اینجوری عالی میشه.
هوسوک خندید و گفت
~حسابی برنامهریزی کردیها.+آخه خوشم نمیاد هیونگ، اون هم به زور میخواد همش همو ببینیم، مطمئنم اگر جونگکوکی هیونگ نبود هر روز میومد در خونه تا فقط اصرار کنه باهم باشیم.
~کار خوبی کردی که ردش کردی، واقعا آدم نرمالی نبود؛ حقیقتا حس میکنم ازین بکن درروها بوده.
×بکن دللو چیه؟
هوسوک با شنیدن سوال جونگسان ترسیده گفت
~فاک.×فاک چیه؟
هوسوک چشمهاشو درشت کرد و نگاهش رو به سمت آسمون چرخوند تا مجبور نشه جواب پسر رو بده، تهیونگ بلند به حالت مرد خندید و در جواب جونگسان گفت
+ حرفای خوبی نیستن و گفتنشون زشته، نباید به کسی بگی وگرنه ناراحت میشه، باشه؟×باشه.
+ آفرین عشق تهته.
خم شد و بوسهای روی گونه پسربچه گذاشت، هوسوک بهتزده به جونگی که واقعا حرف پسر رو قبول و گوش کرده بود نگاه کرد و پرسید
~ چطوری اینقدر راحت بهت گوش میده؟ با جونگکوکم همینکارو میکنی به حرفات گوش میده، راستشو بگو جادوشون کردی؟
YOU ARE READING
MY LITTLE MIRACLE
Fanfiction"تمام شده" کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : هوپمین، نامجین ژانر : رومنس، انگست، اسمات، یکم خشن، هایبرید NOVA-NE × جونگی گول میده ملاگب ببلی باشه، تولوهدا بابایی _عزیزم بابایی همه تلاششو میکنه تا ببری رو بباره پیشت، چون خودشم دوست داره مراقبش باشه. ...