part 34

1.5K 170 32
                                    

--------------------

یک ساعتی از ملاقاتشون با پنج مرد هیکلی گذشته بود، جونگکوک سه نفر رو قبول کرده بود و قرار بود از فردا صبح کارشون رو شروع کنن، قرارداد اولیه برای یک ماه آینده بود و اگر بازم نیاز به حضورشون بود قرارداد تمدید میشد، کوک موقعیت رو برای همشون توضیح داد و محل استقرارشون رو مشخص کرد، ساعتی بعد فردی برای نصب دوربین و اتصال شبکه پیششون اومد

تهیونگ واقعا از دیدن این همه آدم غریبه و اجبار به حرف زدن باهاشون خسته و مضطرب بود؛ حدود پنج دقیقه دیگه کلاسش با جونگین شروع می‌شد و اون به شکل مفتضحی آمادگی جواب دادن هیچ سوالی درمورد انتخاب رشته و علایقش نداشت، نگرانی بابت نگفتن نمره آزمونش به جونگکوک هم آزارش میداد، نهایتا دلش رو به دریا زد و سمت مرد که با دقت به دوربین‌درحال نصب زل زده رفت و کنارش ایستاد.

+جونگکوکی هیونگی؟

_ بله عزیزم؟
مرد نگاهش رو گرفت و به هایبرید که گوش‌های آویزونش نشان از ناراحتیش میدادن دوخت.
+یه چیزی میگم، قول بده که عصبانی نمیشی.

_ تهیونگ، تو بدترین حرف دنیا رو بهم بزنی بازم بهت آسیب نمیزنم.
خاطرات سریعا جلوی چشم پسر زنده شدن، اینکه چطور جونگکوک گلوم رو میفشرد و به دیوار فیکسش میکرد، دست خودش نبود احتمالا تا آخر عمر این صحنه توی ذهنش میموند.

+جونگین...نمره آزمونمو گفت.

لبخندی به پسر زد و گفت
_ میدونی که حتی اگر صفر گرفته باشی بازم اشکالی نداره.

هایبرید با امیدواری کمرنگی جواب داد
+خب..صفر نیست، از صد تا سوال هفتادوشیش تا درست بود، بقیشون غلط بودن یا بلد نبودم و نتونستم جواب بدم.

مرد بزرگتر لبخند مفتخری زد و دستش رو بین موها و گوش‌های پسر کشید و بلند گفت
_ هیونگااا، پسرم یه نمره عالی اورده.

جیمین با خوشحالی نگاهشو از تلویزیون گرفت و پرسید
€ چند؟

_ هفتاد و شیش از صد، جایزه چی براش بگیریم؟

هایبرید با تعجب بامزه‌ای به مرد نگاه کرد، جایزه؟ولی نمرش که خوب نبود.
+هیونگی بالاترین نمره این آزمون 84 بوده.

مرد ابرو‌هاش رو با ناباوری بالا انداخت و گفت
_ واقعا؟ خدای من، این فوق‌العادست تهیونگ، باورم نمیشه.

+چی؟
پسر نمیتونست باور کنه، یعنی جایزه میگرفت، گوش‌هاش با هیجان روی سرش وول میزدن و ثابت نمیموندن، دمش به طرفین تاب میخورد و کم کم لبخند خجلی چهرش رو روشن‌تر نشون میداد.

_ هیونگ خیلی بهت افتخار میکنه کیوتی.

لبخند مستطیلی شکلش با صدای زنگ دووم زیادی نیورد، جونگکوک در رو باز کرد و جونگین رو داخل دعوت کرد.
_ بفرمایید آقای کیم، امروز بخاطر نصب دوربین یه مقدار سروصدا بیرون اتاق هست، اگر مشکلی داره میتونید داخل یکی از اتاق‌های مهمان طبقه بالا کلاس رو برگزار کنید.

MY LITTLE MIRACLEWhere stories live. Discover now