--------------------
هایبرید با استرس نگاهی به مرد انداخت، دکتر کیم با اطمینان لبخندی زد و گفت
÷نگران نباش، فقط میخوایم یکم حرف بزنیم، قراره چیزایی رو تعریف کنی که خصوصی هستن و شاید دوست نداشته باشی جونگکوک توی اتاق بمونه.تهیونگ سری تکون داد، جونگکوک مردد بلند شو و از اتاق بیرون رفت.
÷ خب لطفا جوری بشین که راحتی، ترجیحا دست و پات بهم تماس نداشته باشن.+چشم.
÷نگران نباش، فقط میخوایم بفهمیم یه سری از مشکلات از کجا شروع شدن، میخوام چشماتو ببندی و بدنت رو راحت بزاری.+میشه..جونگکوک هیونگ بیاد؟ نمیدونم چرا ولی حس بدی دارم.
÷البته.
دکتر کیم بلند شد و مرد رو صدا کرد، جونگکوک وارد اتاق شد و گوشهای نشست، لبخندی به پسر ترسیده زد و پلکهاشو برای اطمینان دادن به اون بهم فشرد.
÷خب، برگردیم به کار؛ لطفا چشماتو ببند، بدنت رو منقبض نکن، تصور کن توی آب شناوری، همه چیز سبکه، فشار رو از روی بدنت و شونههات بردار.
هایبرید نفس عمیقی کشید و بدنش رو شل کرد، گوشهاش روی سرش افتادن و دمش روی پاهاش آروم گرفت.
÷عالیه حالا میخوام نفس هامون رو باهم تنظیم کنیم، دم...نگهش دار...بازدم..دوباره؛ دم..نگه دار..بازدم...دم...نگه دار..بازدم، ادامه بده.دکتر کیم با اخم کمرنگی از روی تمرکز گفت
÷به صداهای دور و نزدیک دقت کن، دورترین صداها، عمیقترین صداها و نزدیک ترینهاشون.÷ میخوایم بریم جایی که برای پنج سال توش زندگی میکردی، خوب اولین قدمهات رو به اونجا بیاد بیار؛ چه حسی داری؟
هایبرید برای چند ثانیه سکوت کرد و بعد با صدای آرومی گفت
+میترسم.
÷دیگه چه حسی داری.+خوابم میاد.
÷ روزی که برای اولین بار باهات رابطه داشت رو یادته، میخوام توصیفش کنی.
+ش..شب بود، من شیری که فاسد شده بود رو اشتباهی به ارباب دادم و تنبیه شدم.
÷واقعا حقت بود تنبیه بشی؟
+اره، شیر خراب بود.
÷چطور تنبیهت کرد؟
+دست و پامو به تخت بست و کتکم زد.÷دیگه؟
+بهم تجاوز کرد.
÷ب..
+دست و پامو بست و گفت حالا لذت ببر ولی خیلی درد داشت، لذت نبردم، ازم خون میومد و میترسیدم، وقتی کارش تموم شد بهم گفت دوست دارم کیتن.دکتر کیم با چهرهای متعجب پرسید
÷ بهت گفت دوست داره؟
+ گفت دوست دارم کیتن.÷قبلا هم بهت گفته بود؟
+نه، فقط همون یبار.
÷بعد از اون چی؟
+هیچوقت بجز اون یه بار.÷هنوزم فکر میکنی باید تنبیه میشدی؟
+باید تاریخ شیرو چک میکردم.
÷ولی من فکر نمیکنم تنبیه شدن حقت بوده باشه، همه اشتباه میکنن، اگر ینفر برای تو شیر فاسد بیاره تنبیهش میکنی؟
+نه، من نمیخوام اذیتش کنم.
YOU ARE READING
MY LITTLE MIRACLE
Fanfiction"تمام شده" کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : هوپمین، نامجین ژانر : رومنس، انگست، اسمات، یکم خشن، هایبرید NOVA-NE × جونگی گول میده ملاگب ببلی باشه، تولوهدا بابایی _عزیزم بابایی همه تلاششو میکنه تا ببری رو بباره پیشت، چون خودشم دوست داره مراقبش باشه. ...