با چشم، کسی اشاره به رفتن کرد
با گریه زنی پیرهنش را تن کرد
مردی وسطِ تخت، رگِ خود را زد
دستی لرزان، مبایل را روشن کرد
YOU ARE READING
Poetry
Poetry"شعر" یک لحظه "مکث" در گیجیست زندگی یک سقوط تدریجیست گزیده شعر های سید مهدی موسوی
13
با چشم، کسی اشاره به رفتن کرد
با گریه زنی پیرهنش را تن کرد
مردی وسطِ تخت، رگِ خود را زد
دستی لرزان، مبایل را روشن کرد