[از خواب ها پرید، از گریه ی شدید
اما کسی نبود... اما کسی ندید...]از خواب می پرم، از گریه ی زیاد
از یک پرنده که خود را به باد داداز خواب می پری از لمس دست هاش
و گریه می کنی زیر ِ پتو یواشاز خواب می پرم می ترسم از خودم
دیوانه بودم و دیوانه تر شدماز خواب می پری سرشار خواهشی
سردرد داری و سیگار می کشیاز خواب می پرم از بغض و بالشم
که تیر خورده ام که تیر می کشماز خواب می پری انگشت هاش در...
گنجشک پر... کلاغ پر... پر... پرنده پر...از خواب می پرم خوابی که درهم است
آغوش تو کجاست؟! بدجور سردم استاز خواب می پری از داغی پتو
بالا می آوری... زل می زنی به او...از خواب می پرم تنهاتر از زمین
با چند خاطره، با چند نقطه چیناز خواب می پری شب های ساکت ِ
مجبور ِ عاشقی! محکوم ِ رابطه!از خواب می پرم از تو نفس، نفس...
قبل از تو هیچ وقت... بعد از تو هیچ کس...از خواب می پری از عشق و اعتماد!
از قرص کم شده، از گریه ی زیاداز خواب می پرم... رؤیای ناتمام!
از بوی وحشی ات لای لباس هاماز خواب می پری با جیر جیر تخت
از گرمی تنش... سخت است... سخت... سخت...[از خواب ها پرید در تخت دیگری
از خواب می پرم... از خواب می پری...چیزی ست در دلت، دردی ست در سرم
از خواب می پری... از خواب می پرم...]همیشه دوس داشتم وقتی یه کتاب نوشتم اینجا قسمت بیست و هشتش رو به یکی از خوشکل ترین بامزه ترین و شیرین ترین زوج های زمین تقدیم کنم.
L.S
YOU ARE READING
Poetry
Poetry"شعر" یک لحظه "مکث" در گیجیست زندگی یک سقوط تدریجیست گزیده شعر های سید مهدی موسوی