.
محبوبه، گربه، بستهی کبریت، من، اِسی
بازی شروع… از هیجانِ مقدّسی!!
.
آتش گرفت از دُمش انگار میدوم
هرچند هیچوقت به جایی نمیرسیمن، گریه، بچّهها، هیجان، سوت، دست، من
تمرین بچّگانهی اصلِ دموکراسی!تریاک کهنه، منقل خاموش، موش، موش
این ماه هم نیامده بابا به مُرْخَصیزهره میان چند مگس با دهان باز
در خوابهاش توی لباس پرنسسی!تصویر یک گلولهی آتش که میدوم
- «مانند بیت قبل به جایی نمیرسی!!»
.
باران، صدای خنده و سلّول سوخته
تسلیمِ یک مجاریِ قبلاً تنفّسیباید تمام کرد خودم را که نیستم
وقتی که مطمئنّم: این شعر را کسی…
YOU ARE READING
Poetry
Poetry"شعر" یک لحظه "مکث" در گیجیست زندگی یک سقوط تدریجیست گزیده شعر های سید مهدی موسوی