گفتم
لباس قرمزت را نپوش
ما کمونیست نیستیمگفتم
لباس مشکی ات را نپوش
ما آنارشیست نیستیمگفتم
لباس سبزت را نپوش
ما فتنه گر نیستیمگفتم در این مملکت
فقط آدم های لخت را نمی گیرندبعد آنها رسیدند
و سنگسارمان کردنداوّلین سنگ را کسی انداخت
که لباسش را یادم نیستآخرین سنگ را کسی انداخت
که مطمئن بود
آدم هایی را که سنگ می اندازند
نمی گیرند
YOU ARE READING
Poetry
Poetry"شعر" یک لحظه "مکث" در گیجیست زندگی یک سقوط تدریجیست گزیده شعر های سید مهدی موسوی