48.Fanatical father

6.5K 974 679
                                        

دستش رو پشت گری گذاشت و زودتر از خودش به داخل هدایتش کرد و بعد از اینکه هری پشت سر گری رفت ،وارد خونه شد و در رو پشت سرش بست.

لیام خونه نبود و زین با خودش فکر کرد که چه احمقانه از چارلی خواسته بود که اونجا دنبالش بیاد تا لیام اونهارو ببینه!... معلوم بود که اون مرد حالا سرکارش بود.

سرش رو با کلافگی برای بیحواسی خودش تکون داد و سمت اتاقش رفت... باید قبل از رسیدن چارلی دوش میگرفت چون بعد از کلاس ورزش دوش نگرفته بود و قطعا دلش نمیخواست یه پسر کثیف به نظر برسه.

-من میرم حموم گایز

بلند گفت و بعد از اینکه هری "باشه" ای گفت لباس هاش رو در آورد و گوشیش رو برداشت .

To fake babe:

*یکم دیرتر بیا... باید دوش بگیرم*

گوشی رو روی تخت انداخت و باکسرش رو هم در آورد و با شنیدن صدای گوشیش دوباره اونو از روی تخت برداشت و به خاطر برخورد هوای نسبتا خنک به تنش و سیخ شدن موهاش زیر لب غر زد.

From fake babe:

*توی حموم منتظرم بمون دارم میام بیبی D:*

To fake babe:

*نشونت میدم عوضی*

پیامش رو ارسال کرد و در حالی که بی صدا میخندید حوله ی کوچیکش رو دور کمرش بست و از اتاق بیرون رفت تا خودش رو به حموم ته راهرو برسونه... گوشیش رو هم همراه خودش برد ،شاید یکم موزیک گوش دادن توی حموم خستگیش رو در میکرد.

وارد حموم شد و بعد از اینکه موزیکش رو انتخاب کرد گوشی رو روی در بسته ی توالت فرنگی گذاشت و حوله اش رو روی رختکن پشت در انداخت و زیر دوش ایستاد و طبق عادتش شیر آب رو باز کرد و تا وقتی آب گرم بشه ،از سردیش لرزید اما لذت برد... خب اون فقط زین بود!

برای خودش میخوند و زیر آب بدنش رو تکون میداد و دست هاش هم سعی میکردن موهاش رو بشورن... لیف نارنجیش رو کفی کرد و روی سینه هاش کشید ولی قطع شدن موزیک و متعاقبا رینگتون گوشیش ،متوقفش کرد... قطعا چارلی بود که میخواست بگه منتظرشه!

لیف رو روی لبه ی وان خالی گذاشت و تنش رو سریع آب گرفت و با سریعترین سرعت کف و انگشت های دستش رو با لبه ی حوله خشک کرد و گوشیش رو برداشت.

با دیدن اسمی که روی گوشی نقش بسته بود ابروهاش رو بالا انداخت..."stepfather"... باید هر چه زودتر اون اسم کوفتی رو عوض میکرد.

اسلاید سبز رو حرکت داد و گوشی رو با فاصله کنار گوش و موهای خیسش نگه داشت و اجبارا صداش رو زیاد کرد.

-الو

-هی لی!

-هی... اممم کجایی? صدات... میپیچه?!

-اممم حموم?!

-اها... خب پس سریع میگم... تو و گری و اگر میخواد هری... حاضر باشین شام خونه ی نایل دعوتیم

NO LIMIT •|ziam|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now