83.Love and commitment

5.2K 804 395
                                    

-بیا بریم فکر کنم باید تنهاشون بذاریم

جس نزدیک گوش گری گفت و دستش رو گرفت و سمت خودش کشید و به زین که حالا نزدیک در ماشین لیام ایستاده بود با لبخند نگاه کرد.

گری شونه اش رو بالا انداخت و قبول کرد،به هرحال سوار ماشین کروک جاش شدن رو ترجیح میداد… میتونست چرخش بادو توی موهاش که بلند شده بود حس کنه پس خیلی مهم نبود که پیش زین و لیام نباشه.

جس که حالا جلو نشسته بود گوشیش رو از توی داشبورد بردشت و سعی کرد تا جایی که میتونه لطفش رو توی چشم زین فرو کنه .

From jessie :
*گری رو دارم با خودمون میبرم شاید شهربازی یا ناهار یا هرچی… میتونین یه چند ساعتی تنها باشین ولی فکر نکن که این یه لطفه چون امروز زیاد بهت لطف کردم از حال رمانتیکت که بیرون اومدی باید جبرانش کنی بچ!! *

➖➖➖

-اوه…

-چی شده?

-فقط تا جایی که میتونی گاز بده و برو خونه

لیام با تعجب به زین که با نیش باز گوشیش رو نگاه میکرد نگاه کرد و با دیدن عضو دید دست زین که توی دستش بود لبخند زد.

-باشه ولی… نمیگی چی باعث شده انقد ذوق کنی?

-چند ساعت خونه تمام و کمال در اختیار ماست !!

زین شیطنت آمیز و با خنده گفت و ابروهاش رو بالا انداخت.

لیام ابروهاش رو بالا برد و نگاهش رو از خیابون گرفت.

-شوخی میکنی?

-جس گری رو یا خودش برد

-یعنی تنهاییم?

زین به خیابون خلوت رو به روش اشاره کرد و بلند خندید.

-اگه به جاده نگاه کنی و راهو اشتباه نری آره

-یادم بنداز جسو ببوسم

-هی!!

زین به شوخی اعتراض کرد و مشتش رو به بازوی لیام کوبید… دستش بین دست لیام اسیر شد و زین هم تلاشی برای آزاد کردنش نداشت.

لیام انگشت های زین رو توی دستش گرفت و روی انگشتی که رینگش توش میدرخشید رو نرم بوسید.

-به دستت میاد

زین خودش رو جلو کشید و بوسه ی عمیقی روی شونه ی لیام نشوند و جوابش رو اینطوری داد.

-نظرت چیه نریم خونه

-پس کجا بریم?

زین که حالا چونش رو روی شونه ی لیام گذاشته بود و حواسش رو پرت میکرد زمزمه کرد.

-نمیدونم… نریم خونه فقط

-پس جس الکی خونه رو خالی کرد

-آره

NO LIMIT •|ziam|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now