88.who can believe it?

7.5K 858 1.2K
                                        

-بابایـــــــی

صدای گری توی سالن شلوغ فرودگاه گم شد و خودش توی بغل پیتر .

لیام کمی دورتر ایستاده بود و با لبخند به پسرش که خیلی خوشحال بود نگاه میکرد اما با دیدن زنی که همراه چمدونش پشت سر پیتر ایستاد لبخندش کمرنگ شد.

شر شلوار گشاد و خنکی پوشیده بود و بلوز لخت و سفیدش توی تنش عالی بود اما این چیزی نبود که توجه لیام رو جلب کرد بلکه این موهای ساده بسته شده و صورت بی آرایش و سادگی تیپش بود که عجیب بود… این شبیه شر نبود!

شر همراه پیتر که گری رو توی بغلش داشت نزدیک شد و لبخندی که روی لبش بود کمی غمگین بود .

-هی…

شر معذب گفت و دستش رو دراز کرد و البته که انتظار نداشت لیام دستش رو بگیره اما گرفت فشرد.

گری از توی بغل پیتر به دست های پدر و مادرش که دوستانه هم رو میفشردن نگاه کرد و لبخند بزرگش رو توی گردن پیتر پنهون کرد.

-سلام لیام

-سلام پیتر… بیاید میرسونمتون… گری دلش تنگ شده بود

-ممنونم

گفتگوی سردی بود اما کسی ناراضی نبود چون کسی انتظار بیشترش رو نداشت و این فقط به خاطر گری و خواسته ی اون اتفاق افتاده بود.

ساعتی بعد لیام جلوی هتلی که قرار بود شر و پیتر اونجا سکونت داشته باشن ایستاده بود و رفتن گری با اونهارو تماشا میکرد… حس بدی نداشت شاید چون هم از پیتر مطمئن بود و هم از طرفی داشت سعی میکرد حسش به شریل رو التیام بده.

این از جایی شروع شد که پیتر طی یه ایمیل کودکی و نوجوونی شر رو براش تعریف کرده بود… سخت بود اما میخواست به اون زن یه شانس بده… شانس اینکه پسرش رو داشته باشه… حتی اگر این بعد از 9سال اتفاق افتاده باشه.

قرار بود 8ساعت بعد ،ساعت 5برگرده دنبال گری تا به تولد بلا برسن .

سوار ماشین شد و گوشیش رو از روی داشبورد برداشت و "one true love " رو لمس کرد.

با پیچیدن صدای گرم زین توی اتاقک ماشین لبخند زد و ماشین رو روشن کرد و راه افتاد.

-سلام عزیزم

-سلام لاو… بیدار شدی?

-اوهوم… گری رو گذاشتی پیش اون?

شر هنوز "اون" و "مادر گری" مونده بود اما لیام نمیخواست زین رو مجبور کنه چیز دیگه ای صداش بزنه.

-آره دارم بر میگردم

-هدیه ی بلا یادت نره… جعبش طلایی باشه ،دوست داره این رنگو… اگه ربانش صورتی کمرنگ یا سفید باشه بهتره… یه چیز کوچیکم برای تئو بگیر خوشحال شه… راستی… برای ناهار نون فرانسوی بگیر هوس کردم

NO LIMIT •|ziam|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now