گایز سلام
حال و احوال
آقا گفتم منتظر نمونین
ما از یه همایش اومدیم یلدا سرش داشت میترکید از 8خوابه و ننوشته
ساری ساری ساری
منم از چیزی خبر ندارم که بنویسم ولی من مجبورش میکنم فردا زود اپ کنه براتون دو پارتم میگم بذاره جبران شه
*انکار میکند که خودش مشتاق دانستن داستان است و موفق به کشیدن داشتان از زیر زبان یلدا نمیشود*
شبتون اروم
All the love ❤
Mayda
VOUS LISEZ
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED
FanfictionHighest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.
