-شما دوتا وقتشه یکم مرتب تر شین... هی لویی سعی نکن از زیرش در بری اونجا هنوز کثیفه
لوتی تقریبا جیغ زد و تیشرت لویی رو از روی کاناپه برداشت و سمت لویی که لکه ی نوشابه ی روی مبل رو میسابید پرت کرد.
-هــــی
-کوفت
زین با خنده جواب اعتراض لویی رو داد و محلول شیشه پاکو کن رو روی میز شیشه ای وسط مبل ها پاشید و مشغول تمیز کردن شد.
امروز لوتی تصمیم گرفته بود به اون خونه که یک ماهی میشد دست نخورده بود ، برسه و قطعا قرار نبود بذاره اون دوتا پسر جوون بیکار بمونن .
لویی که با اخم و غرغر زیرلب دستمال رو روی شونه اش انداخته بود و حالا به گوشیش زل زده بود ،زین رو صدا زد.
-زین?
-هوم?
-اممم... هری میپرسه مطمئنی که نمیخوای بری جشن?
-از اولین روز اولین سال تحصیلی مطمئن بودم که نمیخوام تو اون جشن فارق التحصیلی مسخره شرکت کنم
-ولی... خب... به نظر من به نفعته بری! یعنی به نفع خونه است!
لویی با لحن نگران اما پر خنده ای گفت و ناخون شستش رو به دندون گرفت.
-هی لازم نیست انقدم گی باشی!!
لوتی با خنده گفت و جواب انگشت فاک لویی رو با انگشت مشابهش داد.
-منظورت چیه لو?
-خب...میگن اگه تو نری اونا میان!
-کیا?
-هری ،جاش،مک،شارون و... جس!!
-بهشون بگو لعنت بهشون خب?
-اوکی ولی فکر نمیکنم این منصرفشون کنه!
-پس بهشون بگو هیچی تو خونه نیست
زین گفت و نیمه ی دیگه ی میز رو که هنوز تموم نشده بود رها کرد... که چی? اون که قرار بود تا ساعتی دیگه بدتر از قبلش بشه!
لوتی که نقشه ی تمیز کاریش نصفه مونده بود اما از دورهمی پیش رو خوشحال تر بود ،دسته ی گرد گیریش رو روی اپن رها کرد و درحالی که دست هاش رو توی هوا تکون میداد سمت اتاق مشترکش با لویی دوید.
-چــــی بـــاید پوشید?
لویی و زین چشم هاشون رو همزمان توی حدقه چرخوندن ،هر دو میدونستن که قرار نیست لباس هاشونو عوض کنن و اصلا مهم نبود که تنها لباسشون شلوارک های نخیشون بود که کمرش نزدیک به افتادن بود.
➖➖➖
-خیلی خــــب خیلی خب... آروم من اینجا همسایه دارم
اما این جمله قرار نبود اون انسان های اولیه رو که بار سر و صدا ترین و همینطور نا مفهوم ترین صورت حرف میزدن رو ساکت کنه بلکه باعث شد "اووو" کشیده ای از سر مثلا تعجب سر بدن .
![](https://img.wattpad.com/cover/130573598-288-k858239.jpg)
YOU ARE READING
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED
FanfictionHighest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.