talk to me(part 33)

3.3K 454 211
                                    

+سلام چو من اومدم...

چو سمت کوک اومد و تعظیم کرد...

~سلام اقا غذا امادس...

+سیرم چو‌...

بعد سمت اتاقش رفت و خودشو رو تخت پرت کرد...

گوشیشو دراورد و بعد از چک کردن پیاماش بلند شد تا لباسشو عوض کنه...

شلوارشو دراورد و سمت کمد رفت تا شلوار خونگی برداره اما بادیدن رانش توی اینه قدی ایستاد‌.‌‌..

+گفت تمدید شد(ذوق مرگ)

دستشو روی کبودی کشید و با دردی که حس کرد سریع دستشو برداشت...

+هایششش میخوام بوتمم ببینم...عاهه حتما خیلی سکسی شده...

~اقا...

با صدای چو از پشت در سریع شلوارشو پوشید و درو باز کرد...

+بله...

~امم‌...باید باهاتون صحبت کنم...

.............

+سالاد نودل و مرغ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

+سالاد نودل و مرغ...از سینه ی مرغ که چربیش کمتره استفاده کردم...به نودل ها زنجبیل زدم و به خاطر نشاستش برات نودل کم ریختم...اما موادشو زیاد ریختم...کل غذا ابپزه چون سرخ کردنی خیلی برات خوب نیست...(لبخند خجالتی)

سان بعد از شنیدن حرفای وو نگاهشو به کاسه ی جلوش داد...

÷اوع...این همه اطلاعات و از کجا داری؟

وویونگ برای خودش اب ریخت و به سان نگاه کرد...

×مامان بزرگم...من همیشه پیش اون بودم...تقریبا باهاش بزرگ شدم...چیزای خیلی زیادی راجب خواص دارویی گیاها بهم یاد داد ولی چند وقت بعد دیابت گرفت و...همون دیابت ازم گرفتش...(ناراحت)

سان چاپستیکاشو روی میز گذاشت و دوتا دستای وو که روی میز بودن و تو دستش گرفت...

÷اوه عزیزم نمیخواستم ناراحتت کنم ببخشید...

وویونگ لبخندی زد و با شستش پوست دست نرم سان و نوازش کرد...

×نه...من...بهت سخت میگیرم...تا حداقل توروهم ازم نگیره...یعنی از من و ووجین و...همه ی کسایی که دوست دارن...

talk to meWhere stories live. Discover now