بعد از خوابیدن وویونگسان پیشونیشو بوسید و سمت تهیونگ که هردوتا بچه رو تو بغلش گرفته بود رفت...
÷واووو چقدر پدر بودن بهت میاد وی(خنده)
تهیونگ نگاهی به سان کرد و لبه ی تخت کنار کوک نشست...
_کافیه به یکیشون دست بزنم تا اون یکی گریه کنه...دستام درد گرفتن سان بیا کمک...
سان خندید و جلوتر رفت و دونگ ووک و از تهیونگ گرفت...
پدر و مادر کوک برای خرید به فروشگاه رفته بودن...
÷تو خوبی کوکی؟...
جونگ کوک خمیازه ای کشید و از درد بخیش قیافش جمع شد...
+مگه میشه خوب نباشم هیونگ...ما زندگی الانمون و این خوشبختیمونو مدیون تو و وویونگیم...اگه باهم اشنا نمی شدیم اگه تو توی نقشمون کمکمون نمیکردی اگه توی درمان کمکمون نمیکردی...عاهه...خیلی ازت ممنونم هیونگ...
سان لبخند زد و دست کوک و نوازش کرد...
÷ما کاری نکردیم کوک این توی سرنوشت شما بوده...
کوک لبخندی زد و به دونگ ووک که توی بغل سان وول میخورد نگاه کرد...
_چرا این بچه نمیخوابه...
سان خندید و دست کوچولوی دونگ ووک و بوسید که غر غر کیوتی کرد...
=وایستا وایستا اتاقو رد کردیییی...
با صدای هان سر همه سمت در برگشت...ووجین با سرعت جت وارد اتاق شد و سمت وویونگ که از صداش بیدار شده بود دوید...
از پایین تخت به زور سرشو بالا اورد و دست وویونگ و گرفت...
><پاپا...وودونگی جونم خوبی؟...(گریه)
وویونگ دست ووجین و محکم گرفت و به هان نگاه کرد...
×هان بذارش پیشم...
هانیول جلو اومد و ووجین و بغل کرد و روی تخت گذاشت...ووجین نگاهی به نوزادی که سرشو به سینه ی وو چسبونده بود و خواب بود انداخت...
وویونگ و بغل کرد و سرشو توی گردنش برد...
وویونگ کمرشو نوازش کرد و تند تند لپشو بوسید...
×هیششش من اینجام ووجینم ببین سالمه سالم نمیخوای به سانمی سلام کنی؟...
ووجین گردن وویونگ و بوسید و محکم تر بغلش کرد...
><پ...پاپا...(بغض)
×جونم عزیزم...
><خیلی دوست دارم...
×عااااپسر کوچولوی من منم دوست دارم...
با صدای غرغر کوچولوی سانمی ووجین اروم عقب اومد و نگاهش کرد...
بالاخره چشماش و باز کرده بود و با کنجکاوی به ووجین نگاه میکرد...
سان دونگ ووک و به کوک داد و سمت ووجین رفت...
YOU ARE READING
talk to me
Fanfiction[تمام شده✅] جئون جونگ کوک عکاسی که درست یک ساله عاشق مدلی که جدیدا حسابی درخشیده کیم تهیونگ ملقب به وی شده... +شرط استخدامش بالای ۳۰ سال بودنه...ولی من هنوز ۲۴ سالمههههه... 🐾🐾🐾🐾🐾🐾🐾 جونگ وویونگ پسری تنها که دوست و ادیتور جونگ کوکه و تاحالا چند...