talk to me(part 122)

1.2K 182 0
                                    

۱۱سال بعد

تهیون با حس پری روی بینیش غرغر کرد و دستشو تو هوا چرخوند...

♤چند بار بهت بگم اینجوری بیدارم نکننننننن...

وقتی صدایی از دونگ ووک نشنید اروم چشماشو باز کرد و اونو بالا سرش دید...

وقتی صدایی از دونگ ووک نشنید اروم چشماشو باز کرد و اونو بالا سرش دید

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

♧سلام...صبح بخیر...پاشو...ماما گفت بهت بگم عموشون دارن میان اینجا...اممم...همین...

درحالی که زیر لب با خودش حرف میزد سمت در رفت و دوباره برگشت...

♧اها...بیا صبحونه هم بخور...

................

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سانمی درحالی که اعصابش از دست خط چشمش خورد شده بود دستشو رو میز کوبید که میز لرزید و گلدون چپ شد و ابش روی جزوه های مدرسش ریخت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


سانمی درحالی که اعصابش از دست خط چشمش خورد شده بود دستشو رو میز کوبید که میز لرزید و گلدون چپ شد و ابش روی جزوه های مدرسش ریخت...

با چشمای گرد توی سرش کوبید و خواست جزوه هاشو برداره که گلدون قل خورد و از میز افتاد و خورد شد...

دستشو جلوی دهنش نگه داشت و گریش گرفت...که وویونگ توی اتاق اومد تا ببینه صدای شکستن چی بود...

talk to meWhere stories live. Discover now