عروسی توی یه تالار و یه روز برگزار میشد...
داماد ها یه ارایشگاه رفته بودن...
طراح لباسا یه نفر بود...خیاطشون هم یه نفر بود...
به اصرار کوک ماشین عروسشون زردآلو شد...
و ماشین عروس ووسان هم ماشین سان شد...
ووجین پیش هوسوک و چو بود و از اون جایی که خیلی خونگرم بود سریع بهشون عادت کرده بود...
درمان ته کوک ۱هفته ی پیش تموم شده بود و اونا الان واقعا تغییر کرده بودن...مخصوصا تهیونگ...
وویونگ موهاشو طلایی کرده بود و کوک ترجیح داده بود موهاش فعلا همون فندقی باشه...
کوک و وویونگ طبقه بالا و تهیونگ و سان طبقه ی پایین بودن...
بالاخره کار موهاشون هم تموم شد و ارایشگرها اجازه دادن بلند شن...
وویونگ کتشو پوشید و کت مشکی با سنگ کاری های نقره ای کوک رو هم بهش داد...
+اووووه...این لباس واقعا قشنگه...نمیدونستم هیونگ انقدر مهارت داره...
وویونگ خندید و یقه ی کتشو براش درست کرد...
×هممم...چقدر زیبا شدی کوکی من...باورم نمیشه(بغض)...انگار همین دیروز بود که تو توی اتلیه میشستی و با دیدن عکسای کوک...سر من غر میزدی که چرا عکاسش نیستی...
کوک لبخندی زد و وویونگ و بغل کرد...
+بغض نکن وو...خوشحال باششش...امروز عروسیمونه...تو یه روز...باورت میشه؟...عاااه...این...برای من خیلیییی باارزشه...راستی...توهم خیلی جذاب شدی...
وویونگ با خنده عقب اومد و صورتشو باد زد تا چشمای نمدارش خشک شن...
*اوه...داماد ها اومدن دنبالتون...از این طرف بفرمایید(لبخند)
وویونگ و کوک پشت سر خانمی که صداشون کرده بود رفتن و به در ورودی رسیدن...
*اماده این؟...
کوک با استرس خندید و سرشو تکون داد و وویونگ هم بله ی ارومی گفت...
در باز شد و سان و تهیونگ درحالی که گلی که از دسته گل ته کنده شده بود و درست میکردن مشخص شدن...
با صدای در سرشونو بالا اوردن و نگاهشون به دوتا فرشته ای که توی چهارچوب در بودن افتاد...
ته کوک
تهیونگ گلی که کنده شده بود و پرت کرد و با دسته گل سمت کوک رفت...
کوک با خنده ی خرگوشی ای که به خاطر برق لباش درخشان تر به نظر میرسید به تهیونگ نگاه کرد...
تهیونگ با دهنی نیمه باز سرتاپای کوک و نگاه کرد و لبخند کمیابی زد...
_اوووه...فا...یعنی...وااااو...این...خیلی زیبا شدی عزیزممممم(خنده مستطیلی)
YOU ARE READING
talk to me
Fanfiction[تمام شده✅] جئون جونگ کوک عکاسی که درست یک ساله عاشق مدلی که جدیدا حسابی درخشیده کیم تهیونگ ملقب به وی شده... +شرط استخدامش بالای ۳۰ سال بودنه...ولی من هنوز ۲۴ سالمههههه... 🐾🐾🐾🐾🐾🐾🐾 جونگ وویونگ پسری تنها که دوست و ادیتور جونگ کوکه و تاحالا چند...