talk to me(part 55)

3.3K 378 133
                                    

+من واقعا خجالت کشیدمممم...

تهیونگ خندید و ویلچر و سمت ماشین برد....

_خب اونجا یه مغازه مخصوص سکس توی...نمیدونم دقیقا از چی خجالت کشیدی بیبی...

جونگ کوک پلاستیک پر از هدبند خرگوش و  بات پلاگ دم خرگوش و چوکر مخملی و گک ابنباتی و...نشون داد...

+این همه چیزو خریدیم...اونجا داری میگی بات پلاگ کینگ سایز بدهههه...الان فکر میکنه من چقدر گشادم(کیوت)

تهیونگ کوک و بغل کرد و صندلی عقب نشوندش...

_نه بیب...فقط تنگا کینگ سایز میخوان...یا کسایی که ددیشون کینگ سایزه...(پوزخند)

لبشو لیسید و در و بست و خودش کنار کوک نشست...

+پس کی میر‌ونه؟...

تهیونگ پلاستیک و از کوک گرفت...

_جونگ...تو راهه...چون خریدا و گشت و گذار بیبیمون یکم زیادی طول کشید...فقط ۲ساعت دیگه مونده تا هواپیما بپره...جونگ وسایلو جمع میکنه و مستقیم برمیگردیم کره...

کوک با خوشحالی دستاشو بهم کوبید و خرگوشی خندید...

+اخ جووون...برمیگردیم...(خوشحال)

تهیونگ یکی از هد بندا(تل)های خرگوشیو روی سر کوک گذاشت...

تهیونگ یکی از هد بندا(تل)های خرگوشیو روی سر کوک گذاشت

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.

_اووووع...این...

جونگ کوک تل و جا به جا کرد و خرگوشی خندید...

+چطور شدم ددی؟...

تهیونگ سرشو تکون داد و تل و از روی سر کوک برداشت...

کوک یکی دیگه رو برداشت تا تستش کنه...

کوک یکی دیگه رو برداشت تا تستش کنه

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.
talk to meOù les histoires vivent. Découvrez maintenant