talk to me(part 51)

5.2K 456 122
                                    

کوک به جاده خاکی حومه ی شهر نگاه کرد و تو جاش جا به جا شد...

تهیونگ ترمز دستیو کشید و کمربندشو باز کرد...

_خب...بیبی...تو به من دروغ گفتی...نه یکی...چندتا...و منو از شنیدن صدای بهشتیت محروم کردی!

جونگ کوک نگاهی به شلوارش که داشت پاره میشد کرد و بیقرار تو جاش تکون خورد...

+هر...هر تنبیهی که ددی بگه‌...لایقشم...و انجام میدم...

تهیونگ گونشو نوازش کرد و پوزخند زد...

_اوه...تو بیبی باهوشی هستی...با یه بار خوندن قراردادم...همه چیزو خوب یادت مونده...

جونگ کوک سرشو بلند کرد و از هیجان لبشو گاز گرفت...

بالاخرهههههه...میتونم تجربش کنممم دوبارههه...لذت خاص تهیونگو...عاههه...

+ت...تو هم یادته؟...

تهیونگ کمربند شلوار کوک و باز کرد و سمت دکمش رفت...

_معلومه بیب...خط به خطشووو...

زیپ کوک و پایین کشید که عضوش از زیر باکسر سربلند کرد...

تهیونگ لبشو لیسید و دیک کوک و از روی باکسر نوازش کرد...

جونگ کوک به دستای ته نگاه کرد و عاه غلیظی کشید...

انگار چشماش هنوز باور نکرده بودن که داره با تهیونگگگ اینکارو میکنه...پس میخواستن تک تک لحظه هارو ثبت کنن...

تهیونگ نیشخندی زد و ناگهانی چنگ محکمی به عضو کوک انداخت...

کوک دادی زد و کمرشو قوس داد و چشماشو از درد بهم فشار داد...

_عاااه...تو خیلی زود تحریک شدی بیب(نیشخند)...درشون بیار...

جونگ کوک خودشو از روی صندلی بلند کرد و باکسر و شلوارشو پایین کشید...

تهیونگ با دیدن عضو سفید و صورتی کوک لبشو گاز گرفت و تغییر سایزشو حس کرد...

_فاااک...خودشه...هعووم...

جونگ کوک با خجالت سرشو پایین انداخت و شلوارشو کامل از پاش بیرون اورد...

_پاشو...بشین اینجا...

جونگ کوک مسیر اشاره ی انگشت تهیونگ و گرفت و به دنده ی ماشین رسید...

+ا...اینجا؟...

_یه حرفو چندبار باید تکرار کنم کوک؟...زود باش باید تنبیه بشی...

جونگ کوک با استرس بلند شد و بالا دنده خودشو نگه داشت...

دنده رو روی سوراخش تنظیم کرد و اروم خودشو فشار داد...

قیافش از درد جمع شد و از روی دنده بلند شد...

+ددی...خیلی بزرگه.‌..من خشکم...خیلی وق...ععععععععاااااااااااااااااااااااااااااهههههه...

talk to meWhere stories live. Discover now