با شنیدن صدای الارم گوشی سریع بیدار شد و خاموشش کرد تا وویونگ بیدار نشه...
دیشب بعد از اینکه کلی باهم صحبت کردن و وویونگ کوک رو اروم کرد خواب ارومی داشت...
وویونگ هم شب رو اونجا مونده بود تا توی اون هوا برنگرده خونه...
اروم بلند شد و سمت کمدش رفت...
+دارم میام تهیونگ...
...........
سان بعد از رسیدن خانم لی بابت رفتار دیروزش معذرت خواهی کوتاهی کرد و سمت شرکت راه افتاد...
وارد دفترش شد و بازم کوک رو اونجا دید...لبخندی زد و سمت جونگ کوک که بلند شده بود رفت...دستشو دراز کرد و سلام کرد...
÷سلام کوکی...
جونگ کوک با دیدن لبخند سان ارومتر شد و دستشو گرفت...
+سلام...
سان پشت میز نشست و به کوک که توی فکر بود نگاه کرد...
این براش شیرین بود که دفترش برای کوک مثل پناهگاهه و همیشه میتونه اینحا پیداش کنه...
÷میتونی سان صدام کنی کوک راحت باش!...من فقط ۳ سال ازت بزرگترم!...
جونگ کوک خنده ی بیجونی کرد و دستاشو تو هم قفل کرد...
+میتونم...هیونگ صداتون کنم؟...
سان کتشو دراورد و پشت صندلیش اویزون کرد...
÷معلومه حداقل از آقای چوی بهتره(خنده)
جونگ کوک سرتکون داد و لبخند زد...
÷میتونستم امروز برات مرخصی بگیرم...
+نه...میخوام پیشش باشم...
سان ابرویی بالا انداخت و به صندلی تکیه داد...نمیتونست درک کنه که یه پسر انقدر عاشقانه همجنسشو دوست داشته باشه...
خودش که تا ۲۰ سالش شد و خواست مثل همه ی پسرها و دخترها جوونی کنه و چیزای مختلفو تست کنه...به اصرار پدر و مادرش ازدواج کرد و چند ماه بعد بچه به بغل زندگیشو ادامه داد...
دست خودش نبود که تصورش از عشق انقدر محدود باشه...
اون فکر میکرد عشق فقط بین دو تا دختر و پسره و نتیجشم بچه ای که با عشق هردوشون بزرگ میشه...
اما وقتی اونقدر بی مهری و بی اهمیتی رو در جواب مهر و محبت خودش دید...سرد شد...از ازدواج متنفر شد...و فقط ووجین براش مهم شد...
شاید جونگ کوک اینطوری وارد زندگیش شده بود تا بهش دنیای بزرگ عشق و علاقه رو نشون بده...یه دنیای بزرگ و بدون محدودیت...
+هیونگ...هیونگ...
با هیونگ گفتنای مداوم کوک از فکر بیرون اومد و گیج نگاهش کرد...
KAMU SEDANG MEMBACA
talk to me
Fiksi Penggemar[تمام شده✅] جئون جونگ کوک عکاسی که درست یک ساله عاشق مدلی که جدیدا حسابی درخشیده کیم تهیونگ ملقب به وی شده... +شرط استخدامش بالای ۳۰ سال بودنه...ولی من هنوز ۲۴ سالمههههه... 🐾🐾🐾🐾🐾🐾🐾 جونگ وویونگ پسری تنها که دوست و ادیتور جونگ کوکه و تاحالا چند...