•° پارت 6 °•

115 7 6
                                    

رئیس: یبار دیگه به اسم بچه توهین کنی حقوقتو نصف میکنم!

گفتم: لیلیث اسم قشنگیه! راستش منم به اسم ماریا فکر کرده بودم ولی حالا که نظر همه رو شنیدم یکم دو دل شدم!

شرلی:نیاز نیست به خودت فشار بیاری. هنوز که معلوم نیست دختر میشه یا پسر.

رئیس: به فرم شکمش نگاه کن! دختر میشه!

بیلی سیب روی میز رو برداشت و گازی بهش زد و گفت:

- من که از حقوق اسمم دفاع کردم! پس خداحافظ.

و از اتاق رفت بیرون.

رئیس گفت:

- راستش من دلم خیلی اسم ویکتوریا رو میخواد ولی اگه دوست داری چیز دیگه ای بزاری، مخالفتی نمیکنم.

شرلی: هی! اینو من قرار بود بگم!

رئیس پوزخندی زد و گفت:

-دیر شد! کارآگاه بزرگ هلمز~

شرلی: مرتیکه!

داشتم به اسم ها فکر میکردم...
ویکتوریا، لیلیث و ماریا...
یعنی قاطیشون کنم؟ و-ی-ک-ت-و-ر-ی-ا ... ل-ی-ل-ی-ث ....
م-ا-ر-ی-ا ...!
لی لی... می می...ریا... میا... لی لین... لین لین... آهان!
پیداش کردم!

با صدای بلند گفتم:

- پیداش کردم!

شرلی: چیو پیدا کردی لیام؟

- اسم! اسم بچه ی دختر!

رئیس: چه اسمی؟

با افتخار از نتیجه ی جورچینی اسم ها، گفتم:

- میالین!

شرلی: میا...لین؟!

-اوهوم!

رئیس: لین لین!

شرلی: میالین! گفتش میالین!

.....

(زمان حال_لندن)

لوئیس خندید و گفت:

- چه راه عجیبی واسه پیداکردن اسم انتخاب کردی نی-سان!

+ عجیب بود واقعاً! ولی نمیدونی اسم انتخاب کردن چقدر سخته!

لوئیس به میالین که تو بغلش خوابیده بود، نگاهی انداخت و گفت:

-آره، همینطوره... نی-سان! بچه خوابید!

+ الان ازت میگیرمش.

- نی-سان! فقط... یه مشکلی هست!

+ مشکل؟!

- میالین... لباسمو...

ویلیام خودش رو به لوئیس نزدیک کرد تا از نزدیک مشکل رو ببینه. میالین دودستی به پیراهن لوئیس چنگ زده بود و توی همون حالت خوابش برده بود! ویلیام گفت:

- لوئیس! نگران نباش الان آزادت میکنم!

+ نه! ممکنه بیدار بشه!

Blood turns Lili red (Moriarty The Patriot)Where stories live. Discover now