•°پارت 24°•

84 7 0
                                    


با آوردن اسم شیرینی گردن میالین ۱۸۰ درجه به سمت جیسون چرخید و گفت:

- شینینی؟!!

+ آره! یه دونه بهت میدم!

- شینینی بدهه.

+ اول نازت کنم بعد بهت میدم.

- نههههه~ شینینی بدهههه~

+ اگه بهت بدم میزاری نازت کنم؟

- باشیی.

جیسون از داخل جیبش شیرینی ها رو بیرون آورد و گفت:

- بیا. یکی واسه تو، اون یکی هم واسه من.

+ نهههههه! اونم مالییی منهههه~

- نه دیگه، یکی من یکی-

+ نههههه~ بدههههههه~

- یکیش ماله توئه!

میالین خم شد و با جغجغه یکی زد تو سر جیسون و با صدای بلند گفت:

- مالییییی منههههه!

جیسون که ترسید صدای میالین بقیه رو به داخل اتاق بکشه و اونا بفهمن که یواشکی شیرینی برداشته، شیرینی دوم رو داد دستش و گفت:

- باشهه! بیاا!

میالین فوراً یه گاز هم به اون یکی شیرینی زد تا مطمئن بشه که دیگه ازش پس نمیگیره. جیسون درحالی که لب و لوچه اش از شیرینی ها آب افتاده بود، ناراحت سرش رو برگردوند و گفت:

- این همه بخاطرشون تلاش کرده بودم...!

میالین کمی سرش رو به طرف جیسون خم کرد و درحالی که دهنش در بود گفت:

- نابسزی بتنون.

+ چی؟

- نازی~

+ می‌زاری موهاتو ناز کنم؟

- آله.

جیسون دستش رو به سمت سر میالین برد و آروم نازش کرد. موهای سرمه ای و ابریشمی اش به قدری نرم بود که جیسون یه چندبار دیگه هم نازش کرد و گفت:

- واییی~ چقدر پشمکیه موهات!

میالین دراز کشید و سرش رو گذاشت رو پای جیسون و درحالی که شیرینی های تو دستش رو گاز میزد گفت:

- نازی بوتون.

+ باشه. نازی~ نازی~

جیسون با دستش اون تار موی سیخ شده رو خوابوند ولی دوباره مثل فنر برگشت سرجایش. یه چندبار دیگه تلاش کرد ولی بی تاثیر بود. برای همین خنده اش گرفت و گفت:

- این یه دونه چرا اینجوریه؟! خیلی باحاله!

+ نازی بوتون.

- دارم نازی میکنم!

در همین لحظه، شرلوک واسه برداشتن یه چیزی اومده بود داخل اتاق که با صحنه ی دراز کشیدن میا و ناز شدنت توسط جیسون مواجه شد. از همونجا صداش زد و گفت:

Blood turns Lili red (Moriarty The Patriot)Where stories live. Discover now