Act I
"12:10 ظهر، عمارت رز سفید، حومه پکن"بعد حرف جانیان، افسر اخم کرد و رز سفید با نوک کفشش روی زمین ضرب گرفته بود. جو، مثل دوتا مرد، متشنج ولی ساکت بود تا جان تصمیم گرفت کسی باشه که حرف میزنه.
+من نمیخوام عضو یه باند مافیایی باشم. توهین نباشه ها!
گفت و بعد به دونفر دیگه نگاه کرد.چنگ سرش رو تکون داد.
چ. توهین برای چی؟من خودمم نیستم. ولی پدرم پشتمه و اون یجورایی هست. میدونی چی میگم؟ یا باید یکی واسه محافظت ازت باشه یا میشی دشمن عمومی.کلمهی "دشمن عمومی" باعث شد جان ذهنش سمت فیلم جانی دپ بره، واقعاً توانایی مغزش توی وصل کردن بیربط ترین چیزهای ممکن جای تقدیر داشت. یکم اخم کرد و سرش رو تکون داد. یهچیز راجع به "وصل کردن بیربط ترین چیزهای ممکن" بود، مثل یه خاطرهی محو که یادش نمیاومد. سیمون دوبووار؟ نمیدونست اون اسم از کجا توی ذهنش بولد شده ولی میدونست الان به هیچوجه وقتش نیست.
به دختری که منتظر نگاهش میکرد گفت:
+ خب میتونم بشم ولی نشم..؟
دختر یه ابروش رو بالا برد.
چ. بشی ولی نشی؟
+ میتونم بایگارد بو باشم؟
افسر توضیح داد.جانیان سرش رو به نشونهی مخالفت تکون داد و یه دسته از موهاش رو مرتب کرد که باعث شد افسر چندتا پروانه رو توی دلش حس کنه.
چ. منظورم از نقش رسمی یهچیز دیگهست. درواقع فقط پادو یا همون آدم کش، دست راست و دست چپ رییس باند، همسر، نامزد یا بعضی اوقات پارتنر و خانواده درجه یک حسابن.جان موهاش رو بهم ریخت و شونه بالا انداخت.
+خب مرگ دردناکی قراره باشه...
هرچند چنگ نذاشت جملهاش کامل شه.
چ. ییبو یه کار دیگه ام میتونیم بکنیم.دختر گفت و بعد اضافه کرد:
چ. جان جان اگه تو موافق باشی.
-چی؟
رز سفید پرسید و هردو مرد نگاهشون رو به شیائو چنگ دادن که با یه اخم کمرنگ نظرش رو میسنجید.دختر بالأخره نفسش رو بیرون داد و به حرف اومد.
چ. میشه برای یه مدت من و جان جان پارتنر فیک هم باشیم تا آبها از آسیاب بیفته. بعد ضرر وو جیار همه حواسشون پرت میشه و دیگه نیازی به مخفیکاری نمیمونه، بعدشم که جان جا افتاده شه بین دنیای پایین اونقدری برای بقیه کشتنش افتخار نداره که الان داره.چشمهای ییبو گرد شدن و به سرعت بلند شد.
- دیگه چی؟
چ. فقط یه مدته...
-یه مدت یه روز بگو یک ثانیه. چرا جوابم باید عوض شه؟افسر آب گلوش رو قورت داد، خب پارتنر فیک بودن با کسی که کراشش محسوب میشد خیلی هم نمیتونست بد باشه، حتی هیجان انگیز میشد. ولی چرا ییبو اینطوری رفتار میکرد؟
+آم؟ تو اذیت نمیشی ؟
رو به چنگ گفت ولی رز سفید آزرده جوابش رو داد.
- معلومه که میشم.
YOU ARE READING
暗火 (Dark Fire)
Fanfictionژانر: پلیسی، جنایی، مافیایی، معمایی و انگست کاپل اصلی: ییجان (yizhan)/bjyx ساید کاپل(ها): ؟؟ وضعیت: کامل شده نویسندهها: Ajivid و Vitia (هپی اند.) خلاصه: سرگرد شیائوجان به عنوان یکی از بهترین مأمور مخفیهای دولت به مأموریتی برای نابود کردن یکی از...