سلام و... خداحافظ :)
مرسی که همراه فایر بودین و از تیر پارسال تا امروز دنبالش کردین. امیدوارم خاطرات افسر و رز سفیدش یه گوشهی ذهنتون بمونن و در کل تجربهی خوبی براتون باشه.٭ یه چیزی که شاید متوجهش نشده باشین، چپتری که چنگ و هنری اولین بار همدیگه رو میبینن اسمش نیکس و اربوسه. دوتا خدای باستانی که هم خواهر و برادر بودن، چون هردو زادهی آشوب بودن، و هم معشوق. که تمثیل دونفر این داستان بودن.
این اولین فیکشنی بود که تموم کردیمش توی واتپد و احتمالا آخرین فیکشن ییجانی هم باشه که مینویسیم. فایر همیشه جایگاه خاصی برای من و وی قراره داشته باشه و این بدون همراهی شما ممکن نبود. پس ممنون که بودین و امیدوارم لذت برده باشین.
- Ajivid
سلام به همگی
مرسی که همراه ما بودید و انگیزه دادید برای تموم کردن اولین داستانمون.
این تجربهی عجیبی بود برای هردوی ما و خوشحالم که شما کنارمون بودید و از اول تا همین الان بزرگ شدن فایر و پختگی شخصیت ها و حتی داستان رو به چشم دیدید 3>
- Vitia
VOCÊ ESTÁ LENDO
暗火 (Dark Fire)
Fanficژانر: پلیسی، جنایی، مافیایی، معمایی و انگست کاپل اصلی: ییجان (yizhan)/bjyx ساید کاپل(ها): ؟؟ وضعیت: کامل شده نویسندهها: Ajivid و Vitia (هپی اند.) خلاصه: سرگرد شیائوجان به عنوان یکی از بهترین مأمور مخفیهای دولت به مأموریتی برای نابود کردن یکی از...