Act I
"23:30 شب، عمارت رز سفید، حومه پکن"وانگ ییبو در ماشین رو برای دختر باز کرد و اون نشست. بعد سوار شدن مرد، شیائو چنگ بهش لبخند زد.
چ. خب... اون کیه؟
-کی کیه؟
چ. پسر جوون و جذابی که از وسط ناکجاآباد پیداش شده.
-اگه ازش خوشت اومده مهمون من باش و برش دار.چنگ خندید و با شیطنت نگاهش کرد.
چ. فکر کردم برای خودت میخوای کاپیتان وانگ!
-چرا باید یه پلیسِ مردو بخوام جانیان؟
چنگ بیخیال نگاهش کرد و شونههاش رو بالا انداخت.
چ. نگاهات؟
-نگاه تنفرن.دختر دوباره خندید و بیرون رو نگاه کرد.
چ. البته البته.
ییبو توی سکوت چشماش رو چرخوند و امیدوار بود یه رانندگی آروم رو داشته باشه، با اینحال جانیان دوباره شروع به حرف زدن راجع به یه موضوع اذیت کننده دیگه کرد.
چ. چه خبر از پدرت؟
-چه خبر ازش؟
چ. حالش چطوره؟
ییبو اخم کرد ولی چیزی نگفت.
چ. نگو که نرفتی بهش سربزنی!
-میرم.
چ. ماه پیش که ازت پرسیدم این رو گفتی.
-باشه جان من یه آدم بی مسئولیت عوضی و قدرنشناسم حالا میشه ول کنی؟
ییبو عصبی و با صدای نیمه بلندی گفت. یکم توی ماشین سکوت شد.حالا چنگ هم اخم کرده بود.
چ. خبری از اون قضیه نشد؟
-کدوم قضیه؟
چ. قضیه جان.
-امروز چن لیلی اومده بود.
چ. چی میگفت؟
-نود و پنج درصد چرت و پرت، ولی راجع به یه پروژه دولتی شکست خورده یچیزایی پیدا کرده که زمان و مکان حدودیش درست درمیان.Act II
"2:04 صبح، عمارت رز سفید، حومه پکن"ل. از ال 94 به ایکس 27، موقعیتت سفیده؟
شیائو جان به هم اتاقیش که پیشش خوابیده بود نگاه کرد.
+نه.
ل. میتونی تنها شی؟بلند شد و بی سروصدا از عمارت اصلی بیرون رفت. توی باغ که قبلاً هم گشته بود، یه محوطهی دورتر از گاردها کنج دیوارای خارجی وجود داشت. بعد اینکه مطمئن شد کسی اونجا نیست دوباره حرف زد.
+بگو.
ل. افسر شیائو گزارش میخوان.
+وضعیت جسمیم خوبه. صدمه جدی ندیدم. دیشب برای اولین بار رفتم کلاب خنجر سرخ، معروف به صاعقه.
ل. چی پیدا کردی؟شیائوجان به فکرش فشار آورد، از وقتی بیدار شد حس میکرد اکثر تجربه مواد کشیدنش رو یادش رفته. الان هم فقط یادش بود که یه اتفاقی توی فاز اول افتاده ولی از اینکه بعد دیدن قیافهی مشاور خنجرسرخ و تزریقش دقیقاً چیشد، هیچ چیز واضحی یادش نمیاومد.
+آدرسش رو نتونستم پیدا کنم.
ل. چیز مشکوک یا مهمی نبود؟
+چیزی که ندونیم نبود، ولی خب تازه اولشه.
ل. مفهومه. از رز سفید چیا دستگیرت شده؟
+اوضاع اینجا اصلاً طوری نیست که بتونم فعلاً "اونکار" رو بکنم.
اونکار همون مأموریت جانبیش و بدست آوردن اطلاعات از باند رز سفید بود.ل. دریافت شد. من سوال میکنم و تو جواب یه کلمه ای بده. ممکنه؟
+بله.
ل. رز سفید از یک تا ده چقدر برای کشور خطر محسوب میشه؟
+اطلاعات کافی ندارم.
ل. چقدر برای تو خطر محسوب میشه؟
+6.
ل. چقدر تونستی خودت رو بهش نزدیک کنی؟
+1.
ل.متوجه شدم. یه سری اطلاعات جدید اومده دستمون.
شیائوجان ساکت موند تا همکارش براش توضیح بده.
ل. اخیرا دوسه تا باند شروع کردن به کنجکاوی راجع به کارای دولت. حزب از این خوشش نیومده و ممکنه، ممکنه دستور پاکسازیشون بیاد. آمادگیش رو داشته باش. اسم باندها هنوز اعلام نشده یا حکم رسمی ای نیومده ولی اگه بیاد، احتمالش هست که حمام خون راه بیفته.
+متوجه شدم.
VOCÊ ESTÁ LENDO
暗火 (Dark Fire)
Fanficژانر: پلیسی، جنایی، مافیایی، معمایی و انگست کاپل اصلی: ییجان (yizhan)/bjyx ساید کاپل(ها): ؟؟ وضعیت: کامل شده نویسندهها: Ajivid و Vitia (هپی اند.) خلاصه: سرگرد شیائوجان به عنوان یکی از بهترین مأمور مخفیهای دولت به مأموریتی برای نابود کردن یکی از...