توی یه دنیای پر از دروغ، کوچیکترین نگاه صادقانه کشندهست.
Act I
"بعد از رقص جانیان و جان، شبِ مهمونی خصوصی، پکن"بعد از عوض شدن پارتنرهای رقص، شیائو چنگ درحالی به خودش اومد که دست یه پسر قد بلند دور کمرش حلقه شده بود. توی مدت زمان کمی فهمید درواقع درحال حرف زدن با پسر وو جیار، هنری ووئه که زمان زیادی رو خارج از چین گذرونده، درواقع کل عمرش رو.
بههرحال جانیان کسی نبود که مردم رو دست کم بگیره و بعد بخاطرش ضربه بخوره، پس با تمام دقت اون مرد تازه وارد و رفتارهاش رو زیرنظر گرفت.
بعد رقصشون هنری دوتا گلس شامپاین آورد و یکیشون رو به دختری که تازه ملاقات کرده بود داد. انگشتهای باریک چنگ دور شیشه حلقه شد. اون رو بالا آورد و بعد لبخند کمرنگی ازش نوشید.
هرچند این فقط چیزی بود که نشون میداد.درواقع جانیان هیچچیز از محتوای اون نوشیدنی رو قورت نداد. چون حتی یه تازهکار هم میدونست نوشیدن یه مایع ناشناخته از دست یه غریبه چه عواقبی میتونست داشته باشه...
با اینحال هنری با خیال راحت نوشیدنیش رو تموم کرد و با دقت بیشتری دختر رو در نظر گرفت. اون خوشگل بود، یعنی به معنای واقعی کلمه زیبا بود. از نظر پسر اون بعد از مادرش دومین زن زیبایی بود که تا حالا دیده بود.
هرچند نمیدونست چی باعث این قضیهست. صورت چنگ بامزه بود اما صادقانه اون قبلاً صورتهای "مدلگونه"تری هم دیده بود. چشمهای درشتتر و پوست درخشانتری دیده بود. قد بلندتر، حتی انگشتهای کشیدهتر.
اما ترکیب همهی این ویژگیها؟ خب این مورد کم بود.هنری بعد از تقریباً دو دقیقه نگاه کردن به جانیان به این نتیجه رسید که رفتارش دلیل اصلی جذابیتشه. دختر هالهی کاریزماتیک و آرومی رو به محیط اطرافش تزریق میکرد. حتی وقتی فقط به میز نوشیدنیها تکیه کرده بود و وانمود میکرد داره از شامپاینش مینوشه.
هنری نمیدونست دقیقاً چی، اما میدونست یهچیز خیلی خاص رو پیدا کرده.
Act II
"دو روز بعد، آپارتمان شخصی شیائو چنگ، پکن"اتاق روبهروی افسری که درحال مکالمه سری با ارتش و گرفتن مأموریت تازهاش بود، گوشی چنگ زنگ خورد.
دختر با دیدن شمارهی ناشناس اخمی کرد و دکمه سبز رو فشار داد. بلافاصله صدای آشنایی توی گوشش پیچید:
ه. سلام یانیان!**
چ.این اسم من نیست هنری.
صدای خندهی پشت خط باعث شد لبخند کمرنگی بزنه.
YOU ARE READING
暗火 (Dark Fire)
Fanfictionژانر: پلیسی، جنایی، مافیایی، معمایی و انگست کاپل اصلی: ییجان (yizhan)/bjyx ساید کاپل(ها): ؟؟ وضعیت: کامل شده نویسندهها: Ajivid و Vitia (هپی اند.) خلاصه: سرگرد شیائوجان به عنوان یکی از بهترین مأمور مخفیهای دولت به مأموریتی برای نابود کردن یکی از...