❤️قبل از خواندن لایک کنید ❤️
Love and Madness🥂
MAHDA« شیائو جان»
جان کش و قوسی به بدنش داد و به ساعتی که صدای تیک و تاکش سکوت اتاقش رو می کشست چشم دوخت
با دیدن عقربه ساعت که روی هشت صبح خودنمایی می کرد
عینکش رو از چشم برداشت و پرونده ی حقوقی که تمام شب رو مشغول برسیش بود جمع کردبه سختی تن خستش رو از روی صندلی بلند کرد و به سمت آشپزخونه کشیده و ماگ مورد علاقش رو از قهوه خوش بو پر کرد
جلوی پنجره ایستاد و به محل زندگی جدیدش توی منهتن چشم دوخت
برای قرارداد شش ماهه ای که با شرکت ایتالو بسته بود نیاز به محل زندگی دائم داشت
هنوز مشغول لذت بردن از سکوت صبحگاهی بود که با به صدا در اومدن زنگ تلفن موبایلش بی حوصله دست به جیب برد و با دیدن شماره ناشناسی ابروهاش رو بالا انداخت
_وکیل شيائو جان هستم...
صدای زن مضطرب و وحشت زده پشت تلفن باعث شد با چشماش از حیرت گرد بشه
_وکیل شیائو.. تلفنتون رو برداشتید! اوه خدای من... خدای من
جان با تعجب از این همه هول و ولای این زن زمزمه کرد
_خانوم استوارت؟
چی شده؟ چرا این قدر سراسیمه به نظر میاین؟زن بیچاره با لحن عجول و بدبختانه ای گفت
_وکیل شیائو خداروشکر که در دسترس بودید. لطفا بیاین شرکت!
اینحا بهتون خیلی نیاز داریمجان که چیزی از حرفای بی سر و ته زن نمی فهمید و فقط متوجه شد اتفاقی افتاده که وجودش به عنوان یک وکیل لازمه
ماگش رو روی میز گذاشت و با عجله کتش رو برداشت و سوییچش رو از روی میز چنگ زد
_خانوم استوارت میشه بگین دقیقا چه اتفاقی افتاده؟
زن دوباره با استرس نالید
_مامورین اداره پیگیری محصولات اینجان و همه شرکت رو بهم ریختنجان چشماش اندکی گرد شد و بعد از سوار شدن به ماشینش و استارت زدن پرسید
_مامورین پیگری؟ منظورتون برای بار تازه رسیده از ipek?
زن با صدای بلنذی نالید
_هیچی به ما نمیگن آقای شیائو... خواهش میکنم سریع تر بیاین که اوضاع خیلی داغونه
جان فرمون رو توی دستش چرخوند و گفت_رئیس وانگ کجاست؟
به عنوان مدیر شرکت میتونه جلوی بردن اقلام و جنس هارو بگیره...خانوم استورات با صدای ناراحت آرومی گفت
_آقای وانگ اینجا نیستن!جان با صدای بلند فریاد کشید
_چی؟ اون کجاست؟
سریع خبرش کنید تا خودش رو برسونه...جان متوجه تخلف پیش اومده نشده بود و حالا با عصبانیت فریاد می کشید
![](https://img.wattpad.com/cover/296750287-288-k19056.jpg)
YOU ARE READING
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanfictionLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...