🌺قبل از خواندن لایک کنید🌺
Love and Madness🥂
MAHDIE
Prt_50
جان متوقف شد و به ییبو نگاه کرد
ییبو کمی خودش رو عقب کشید و از پشت به جان تکیه زد
جان کمی شکه شد ولی دستاش رو از هم باز کرد و گذاشت بدنش تکیه گاهش باشه
_این منطقه ورود ممنوعه و از شهر خارجه ولی مکان مورد علاقه منه
هر موقع که خیلی روم فشار میاد خودمو به اینجا می رسونم
سکوتش برام لذت بخشه
جان تک نگاهی به اطراف انداخت
راه باریکی که توش توقف کرده بودن توسط درخت های بزرگ و کهنسالی محاصره شده بود
تحت تاثیر لحن آروم ییبو و بوی درختانی که توی بینیش پیچید عضلاتش رو رها کرد و کمی خودش رو شل کرد
_اووم جای قشنگی
سرش رو کج کرد و به ییبو که بهش تکیه زده بود نگاه کرد و پرسید
_دلم میخواد بدونم آدمی مثل تو که عشق هیجانی چه اتفاقی باعث می شده به همچنین جای آرومی پناه بیاری
ییبو کمی خودش رو جابه جا کرد و با لحنی که نارضایتی ازش موج میزد جواب داد
_تنها شخصی که می تونه منو تا سرحد مرگ عصبی کنه پدرمه
ما مشکلات زیادی باهم داریم و گاااد اون از من روی اعصاب تر و عوضی تره!
جان هومی کشید.. به لطف تجارت بزرگ ipeck جان با آقای وانگ برخورد های زیادی داشت و آوازه اخلاق تندش به گوشش رسیده بود
با شناختی که از ییبو و اخلاق سرکشش داشت مطمعن بود کنار اومدن با پدرش خیلی براش سخته
پس دستی توی موهاش کشید و به آرومی پرسید
_توی این چند روز دوباره با پدرت به مشکلی خوردی که تو رو ناراحت کرده باشه؟؟
از احساس حرکت انگشت های کشیده جان لبخندی روی لبش نشست و به آرومی گفت
_نه من بهش عادت کردم
ولی فکر کردم تو ابن مدت خیلی برای شرکت من کار کردی درگیر بودی و این باید خیلی خستت کرده باشه
پس خواستم ببرمت شهربازی تا تفریح کنی
اما با توجه به شخصیت ارامش بخشی که داری به نظرم اینجا بیشتر برات مناسب باشه!
دست جان با شنیدن این جمله توی موهای ییبو متوقف شد
آب دهنش رو قورت داد و بدون هیچ پنهان کاری به تحسین به ییبو نگاه کرد
« این پسر.. این پسر با تموم اذیت کردنا و کله شق بازی هاش احساسات فوق العاده ای داره
اون مثل یک رود زلال می مونه»
« من از نظر اون یک شخص آرامش بخشم؟
چجوری این قدر بی پروا و آزاده؟ »
تپش های شدت گرفته قلبش باعث خجالتش شد و با تک خنده ای آروم پرسید
STAI LEGGENDO
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanfictionLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...
