🌺قبل از خواندن لایک کنید🌺
Love and Madness🥂
MAHDAتوی افکار خودش غرق بود که با خوردن دستی روی شونش و بعد صدای اریک به خودش اومد
_واوو ببین کی اینجاست!
نمیومدی رفیق.. باور کن حضورت اصلا موثر واقع نیست و اصلا توقع اومدنت رو نداشتمییبو چشماش رو چرخوند و رو به اریک که کت شلوار سفیدی داشت و موهاش رو بالا زده بود تیکه انداخت
__ حالا من نبودم
ولی تویی که بودی به قیافت نمیخوره کار مهمی انجام داده باشیاریک خنده ای بلندی کرد و گفت
_نه خوشم اومد
خوب بلدی تبرعه کنی خودتو پسر
ولی خدایی سوپرایزمون کردی بعد دوساعتییبو پوفی کشید و جواب داد
_دیدی که رفتم با شیائو جان لباس بخرم
اریک چشماش رو گرد کرد و گفت
_لباس؟
جون من؟ مطمعنی فقط در حد خرید لباس بوده؟چشمکی به هاشوان زد و ادامه داد
_جوری که شما از شرکت زدین بیرون
اگه کل شهرو متر میکردین و بعد مثل این زوجای حال بهم زن و رمانتیک تا اینجا قدم قدم میومدینم باید از ورودی های اول بودینییبو پوفی کشید از توی ظرف میوه روی میز میوه ای بیرون کشید و به سمتش پرت کرد
_بگیر بخورش
سرتو از تو کار ما بکش بیرونظرف مقابلش رو به طرف جان هول داد و بدون توجه به حضور اون دوتا گفت
_اینارو بخور
جان که تا الان سکوت کرده بود نگاهش رو به ییبو داد و لبخندی زد
خواست حرفی بزنه که اریک خم شد و ظرف رو طرف خودش کشید
چشماش رو گرد کرد و با حیرت گفت
_وات د فاک؟
چطوره که طرف من سیب پرت میکنی و برای وکیل شیائو موز تیکه تیکه میکنی؟هاشوان خنده بلندی کرد و سرش رو روی میز گذاشت
جان چشماش رو گرد کرد و لبش رو گاز گرفت و سعی کرد به روی خودش نیاره
ولی واقعا لحن اریک خنده دار و منظور دار بود و هاشوان هم بد میخندیدییبو محکم به شونه اریک کوبید و گفت
_رندوم انتخاب کردم بیشعور!
اریک باخنده به هاشوان گفت
_اوکی باشه
ولی به نظرت مشکوک نیست که به من سیب میده و به وکیل شیائو موز؟
به نظر تو قصدی نداره؟بیبو ابرویی بالا انداخت و با پرویی گفت
_این که چرا به اون موز دادم به خودمون دوتا ربط داره
ولی حالا که این قدر موز دوست داری
میدم هاشوان برات یک جعبه بخره

YOU ARE READING
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanfictionLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...