⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡

Prt_39

🌺قبل از خواندن لایک کنید🌺

Love and Madness🥂
Part39

_پز افتخاراتت رو توی تخت تا زمانی که بهم ثابت نشده  نده!

چشماش از جمله صریح جان گرد شد و خنده حیرت زده ای کرد

واووو
این روی پایه و سکسی جان رو به شدت دوست داشت و می پسندید

با نیشخند بدجنسانه ای انگشتاش رو از موهاش بیرون کشید و به ارومی و نوازش وار از گردن کشیده  و سینه تختش عبور داد و دنده هاش رو از روی لباس نوازش کرد

نیشخندی زد و با  شیطنت  گفت

_باشه پس...

و بعد از قطع شدن حرفش  نفس جان با شنیدن صدای باز شدن کمربندش و بعد انگشتای کشیده ای که از v لاینش گذشت و وارد باکسرش شد قطع شد

ییبو سرش رو پایین تر آورد و آروم زمزمه کرد

_میخوام تاییدت رو بگیرم جناب وکیل

و بعد جان از حس لمس عضو سخت شدش توسط انگشتای بلند و داغی به خودش پیچید و کمرش رو قوس داد و محکم به صندلی ماشین کوبید

فاصله بین پارکینگ تا تخت اونقدرها هم کوتاه نبود ولی حالا جان توی یک چشم بهم زدن برهنه مقابل چشم های وحشی و داغ ییبو
روی تخت کینگ سایزی که روز اول توجهش رو جلب کرده بود افتاده بود

نیمی از لرزش و بی قراریش به خاطر هند جاب نصف و نیمه ای که توی ماشین داشت بود و نیمه دیگه....

باید اعتراف می‌کرد بیشتر بی قراریش به خاطر نگاه هایی بود که نقطه به نقطه بدنش رو وارسی می‌کرد و حتی توی تاریکی هم برق میزد

موج لذت و شهوت همراه موجی از احساسات بهم ریخته بهش نجوم آورده بود...

گاااد این واقعا خجالت آور بود!

شیائو جان توی زندگیش بنده شهوتش نبود و با این که روابط جنسیس تایم مشخصی نداشت ولی باز هم به عنوان یک مرد روابط مختص خودش رو داشت

ولی حالا این موقعیت...

تصور قرار گرفتن توی این موقعیت برای کسی که تا به حال زندگی جنسیش جور دیگه ای بوده و حالا چرخ روزگار اونو به زیر کشیده زیادی وحشتناک بود

اونم در حالی که پارتنرت با اخلاقت سنی هفت سال ازت کوچک تر باشه و از همه بدتر یک فاکر بوی حرفه ای به شمار بیاد

و شیائو جان واقعا یک آماتور به تمام معنا بود

و همین افکار باعث شده بود درحالی که دست های بزرگی  روی ساق پاش حرکت میکرد و نقطه به نقطه تنش رو فتح میکرد

با صورت و گردن سرخ شده و دستایی که روی صورتش قرار گرفته بودن توی خودش گلوله بشه

شهوت.. شهوت چیزی نبود که کنترلش رو بتونه به دست بگیره
این هم آغوشی خواسته خودش بود ولی...