🔥لایک و کامنت یادت نره بیب 🔥
Love and Madness🥂
MAHDie
Part95صدای خنده های بلندی به گوشش رسید و تاثیرش لبخند عمیقی روی لب هایش بود.
انرژی و شعفی که در رگ هایش جریان داشت به قدری زیاد بود که هر لحظه آماده فوران کردن بود
آهنگ زمزمه کنان به سمت آشپرخانه رفت
در یخچال را باز کرد و نگاه گذرایی به محتویاتش انداختاوووم چی باید درست کنم؟
زودباش زودباش
اوومچند کنسرو گوشت و سبزیجات بیرون کشید و متفکرانه زمزمه کرد
_وقت درست کردن یک غذای کامل ندارم
ولی میتونم کنار کنسروا یک خوراک سبزیجات خوب دربیارمبا قطعی شدن تصمیمش، سرچ کوتاهی درمورد غذاهای ساده گیاهی در « بایدو» کرد
و موزیک ملایمی گذاشت و کنار گاز ایستاد.کنسرو ها را در آب جوش قرار داد و آماده درست کردن سالاد شد
دکمه آستین هایش را باز کرد و رو به بالا تا زدچند دقیقه ای نگذشته بود که گرمای زیادی تنش را در برگرفت
نگاهش را به شعله های پر حرارت دوخت و پوووفی کشیداز آشپزخانه بیرون زد و مقابل دریچه سرمایش پذیرایی ایستاد.
اخم هایش را توی هم کشید و چندین بار دکمه ریموت را فشرد_چرا این لعنتی کار نمیکنه آخه؟
بی خیال ور رفتن با ریموت شد و آن را به گوشه ای پرتاب کرد
همان گونه که به سمت پنجره های سراسری میرفت
با غرغر ادامه داد_مگه اتاق خواب چه اشکالی داره جدا؟!
رو تخت خواب بخواب و عشق بازی تو بکن
حتما باید توی آب وول بخوری ؟
سر یک حموم چه قدر پول به این خونه داده و آخرشم به هیچ دردی نمیخوره!با برخورد اولین نسیم بعد از بازکردن پنجره ها به صورتش
آهی از لذت کشیدبه آشپزخانه برگشت ، سبزیجات را شست و
از کشوی مقابلش چاقویی بیرون کشید که چشمش به چیزی خورد_واوو پیشبند آشپزیه؟
پیشبند صورتی رنگ را با حیرت مقابل صورتش بالا گرفت
_فکر نمیکردم همچین چیزی هم اینجا وجود داشته باشه
یعنی مال ییبو عه؟!ناگهان مکث کرد
تصور ییبو یی که از پس درست کردن یک سوپ ساده بر نمی آمد
در پیشبند صورتی رنگ که در آشپز خانه مشغول هیپ هاپ رقصیدن بود
به قدری برایش شوکه کننده و خنده دار بود که باعث شد غش غش به خنده بیوفتد._وای وای
وای دوست دارم قیافشو موقع تعریف کردن تصورم ببینم
خیلی خوب میشه جدی.دکمه های پیراهن سفید رنگش را یکی یکی باز کرد و آن را از تنش بیرون کشید
پیشبند را پوشید و بندش را از پشت سفت کرد
![](https://img.wattpad.com/cover/296750287-288-k19056.jpg)
YOU ARE READING
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanfictionLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...