🌺قبل از خواندن لایک کنید🌺
Love and Madness🥂
Part43ویبره رفتن موبایلش جلوی درگیری وجودی اش رو گرفت و باعث شد بدون توجه به نام تماس گیرنده دکمه اتصال رو بزنه و با بی حالی جواب بده
_وکیل شیائو ج....
_محض رضای خدا
جان شماره کوفتی منو سیو کن که هر بار به جای شنیدن « سلام عزیزم» بیوگرافیتو نشنوم!و بدون اینکه اجازه تحلیل حرفاش رو به جان بده ادامه داد
_جدا چرا خط کاریت رو از خط شخصیت جدا نمیکنی که مجبور نباشی همش یک جمله تکراری رو بعد از هر صدای زنگ تکرار کنی آخه؟
جان حیرت زده از این زنگ زدن ناگهانی و بحث بی ربطی که راه اتفاده بود
با تعجب زمزمه کرد
_ییبو!
ییبو پر حرفی هاش رو قطع کرد و سریع جواب داد
_میدونم.. میدونم نباید زنگ میزدم و مزاحمت بشم
ولی محض رضای خدا سه روزه که خودتو اون تو حبس کردی و بهم نشون ندادی
مگه چقدر کارت مهمه آخه؟جان که به خودش اومده بود
ابروش رو بالا انداخت و با طعنه گفت_چرا بهم زنگ زدی پس؟
من که گفتم تا بهت اجازه ندادم دور و برم آفتابی نشی و تمرکزم رو بهم نزنیییبو پوفی کشید و با لجبازی گفت
_بهر حال دیر شده و من دیگه بیشتر منتظر نمی مونم
الانم جلوی آپارتمانتمچشمای جان گرد شد و شکه شده به پنجره نگاه کرد
سریع به سمتش رفت و پرده رو کنار زد که قامت ییبو تکیه زده به ماشینش نمایان شد
ییبو که جان رو پشت پنجره دیده بود با شیطنت سرش رو کج کرد و اروم گفت
_سلام بیبی
دلم برات تنگ شده بودحجوم خون به گردن و صورتش رو در لحظه احساس کرد و آب دهنش رو قورت داد.
« این بی جنبه بازیا چیه؟ برای چی این قدر خوشحال شدم یهو؟ »
نفس حبس شدش رو بیرون داد و بی توجه به حالات درونیش ابرویی بالا انداخت و با لحن طلبکار گفت
_خوبه گفته بودم با اون ماشین غول پیکر و جلب توجه کنندت اینور و اونور نچرخ!
ییبو لبخندی زد و تکیه زد به ماشین و دستی روش کشید و با لحن معترض و منظور داری جواب داد
_واقعا که!
منی که با این ژست فریبنده اینجا وایستادم رو نمی بینی و اولین چیزی که به چشمت میاد ماشین منه و به اون گیر میدی؟و بعد ژستی اغراقانه گرفت و دستی توی موهاش فرو کرد و به آسمون چشم دوخت
جان بلند زد زیر خنده

ESTÁS LEYENDO
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanficLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...