Prt_57

350 82 4
                                    

❤️قبل از خواندن لایک کنید💚

Love and Madness🥂
MAHDIE
Part57

جان دکمه های پیرهنش رو بست و پلکاشو بهم فشرد و با حرص غرید

_جیانگ اون نیشخند لعنتی رو از روی لبت پاک کن تا دهنتو جر ندادم!

جیانگ با شنیدن صدای عصبی جان سریع نیشخندش رو خورد و با صدایی که سعی می‌کرد خنده ازش مشخص نباشه گفت

_اوکی اوکی
عصبی نباش
ولی جو یک جوریه! باید منو درک کنی

جان چشماش چرخوند که جیانگ با صدای پر از شیطنتی گفت

_واوو ولی باورم نمیشه چه صحنه ای رو دیدم
اون مدلی نگام نکن
من نهایتش فکر میکردم رفتی آمریکا و اون جا یک داف اسمی * تور کردی
ولی به فکرمم نمی رسید که دوست پسر بگیری اونم...

نگاهش رو به ییبو که روی کاناپه مقابلش نشسته بود و با چشم های سرد و به خون نشسته نگاهش می‌کرد داد و معذب شده گفت

_این مدلی... اوووم سلام

لبخند مصنوعی زد و با اضطراب ادامه داد

_خوشبختم من سونگ جی یانگ همکار و دوست جان...

ییبو نفسشو با شدت بیرون داد و وسط حرف جیانگ اومد

_آقای سونگ جیانگ
میشه برین ؟

جیانگ که توقع هرچیزی رو جز این جمله داشت حیرت زده خشکش زد

« این پسر چرا این قدر رکه؟»

با دهن باز به جان که با نیشخند نگاهش می‌کرد چشم دوخت و نالید

_جان گا؟

جان پوفی کشید و به سمت ییبو رفت و کنارش نشست
حرارت بدن ییبو رو کاملا احساس می‌کرد
بطری آبی رو از روی میز برداشت و به سمتش گرفت و زمزمه کرد

_لباساتو ببند!

*کلمه داف اسمی رو توی زبان چینی نداریم!
اینجا 卡布拉德 · 安德烈 همچین چیزی گفته میشه که معنای « فاحشه کاربلد» رو میده که دیگه گفتم استفاده نکنم!
( حال کنید بهتون دارم درس چینی هم میدم)

ییبو مکثی کرد و پوفی کشید و شاکی بطری آب رو از دست جان چنگ زد که جان دستش رو رونش گذاشت و به آرومی حرکت داد

_آروم باش

جیانگ مبهوت به این صحنه نگاه می‌کرد و حیرت زده گفت

_واقعا حضورم برای هیچ کس اینجا اهمیت نداره؟

ییبو نگاهی سرد بهش انداخت و با عصبانیتی که از درون آتیشش میزد دندوناش رو روی هم سایید

جیانگ نگاهی به قیافه خونسرد و بی توجه جان و هاله سرد و عصبی ییبو انداخت

بلند شد و مبهوت فریاد زد

⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡Where stories live. Discover now