🌺قبل از خواندن لایک کنید🌺
Love and Madness🥂
MAHDIE
Part48_در ضمن اگه قصدم لاس زدن باهات باشه چه اتفاقی میوفته؟
ییبو از شنیدن این جمله هیسی کشید و سرش رو عقب فرستاد
کمی مکث کرد و ضربه نسبتا محکمی به رون جان کوبید و گفت_پاشو برو اونجا وایستا
جان ابروهاش بالا پرید
ییبو دست جان رو گرفت و کشید و تکرار کرد
_پاشو برو رو به روم
جان که هیچ ایده ای نداشت این دفعه قراره چه فانتزی روش پیاده بشه پاهاش جمع کرد و از روی مبل بلند شد
در همون حال به شوخی گفت
_قطعا قرار نیست برات استریپ دنس برقصم
و بعد رو به روش ایستاد
ییبو کمی نگاهش رو بالا پایین کرد و اشاره زد
_یک دور بچرخ!
جان چشم هاش رو گرد کرد و خواست چیزی بگه که ییبو چشم هاش رو چرخوند و پوفی کشید
از جا بلند شد و گفت
_خوبه همین جوری
بیا بریمجان که تقریبا گیج شده بود کمی ابروهاش رو توی هم کشید و گفت
_قرار نیست من بفهمم میخوای چی کار کنی؟
_میگم میخوام ببرمت بیرون
جان که تقریبا توقع شنیدین هر چیزی رو داشت جز بیرون رفتن از خونه با تعجب گفت
_کجا قراره بریم؟ چه خبر؟
ییبو دستش رو به کمر جان رسوند اونو به جلو کشید و در حینی که به سمت در هدایتش کرد جواب داد
_از همون اولم اومدم تا ببرمت جایی
جان خودشو روی زمین سفت کرد و متوقف شد و با تعجب گفت
_ییبو قراره کجا بریم؟
ییبو به جان خیره شد و با چشمایی که به طرز عجیبی برق میزد جواب داد
_میخوام ببرمت شهربازی!
_صبر کن صبر کن
آخه شهربازی چه خبره؟
نکش منو!!!
وایستا حداقل لباسام رو عوض کنم!ییبو بی خیال حرف زدن های یک ریز جان اونو بیرون کشید و گفت
_شهربازی میریم برای تفریح
لباستم خوبهبهش خیره شد و با لحن پر معنی منظور داری گفت
_اگه به هوای تعویض لباس بری توی اون اتاق
تضمین نمی کنم که دونفر مون از اون اتاق بتونیم بیایم بیرون!جان ازجوابی که رک و بی پرده شنید خندش گرفت و خودشو جلو کشید تا فشار دست ییبو از روی کمرش کم شه

KAMU SEDANG MEMBACA
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
Fiksi PenggemarLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...