🔐❤️
Love and Madness🥂
MAHDIE
Part76نفسشو با شدت بیرون داد و منقطع و دردناک نالید
_اوکی اوکی
نظرت چیه بزنی عقیمم کنی خیالت راحت شه هوم؟!جان خنده ای از ری اکشن و لحن نالونش کرد و فشار دستش رو پایین آورد و گفت
_اینو من تشخیص میدم
ولی اگه دفعه دیگه برام دست بگیری تضمین نمیکنم این کارو باهات نکنمییبو که درد از بدنش پر کشیده بود نفس عمیقی کشید و بعد ابروش رو بالا انداخت و گفت
_اوووم ولی میدونی چیه
تو خیلی خوب همه چیو یاد میگیری
واقعا به این توانایی هات افتخار میکنم گاگاجان که حس میکرد اگه یکم دیگه نیشش باز بشه دهنش جر میخوره با خنده گفت
_آدم نمیشی نه؟!
همین الان تهدیدت کردم و هنوز دستمو تکون ندادم باز شروع کردی؟!خودشونم خوب میدونستن این کل کل کردنا و تهدیدا مسخره بازی بیش نیست
ولی از این چالش زبونی لذت میبردن و مثل یک قرارداد نانوشته ادامش میدادن_مگه دروغ میگم؟!
خودتو ببین شیائو لائوشی اون اوایل هی منو بابت سرکشی هام سرزنش میکردی و حالا..
داری توی فضای عمومی در حضور چند تا آدم دیگه به صورت فیزیکی بهم تجاوز میکنی!جان از جمله آخرش چشماش گرد شد
سرشو گذاشت روی شونش تا صدای خنده هاشو خفه کنهییبو هم با آب تاب ادامه داد
_حالا بگو کی منحرفه؟!
تجاوز زبونی من یا تجاوز فیزیکی تو؟!جان در حین خندیدن ضربه ای بهش زد تا دست از این کولی بازی هاش برداره و تیکه تیکه گفت
_تو خیلی دیونه ای
تجاوز فیزیکی و زبونی دیگه چه کوفتیه؟؟جان اصولا آدمی نبود که بخواد این مدل صحبت کردن انتخاب کنه
ولی انگار به این حرف زدن های کثیف ییبو عادت کرده بود و ازش لذت میبرد و باهاش همراهی میکرد.شور و هیجانی که ورود ییبو به زندگیش هدیه داده بود چیزی نبود که جان توانایی و قصد انکار کردنش رو داشته باشه
پس با خوشحالی ازش استقبال میکرد____
بی توجه به ضربه ی نه چندان آرومی که جان بهش کوبیده بود دستشو دور کمرش حلقه کرد و با نگاه پر از برقی به صورت درخشان و خنذونش خیره شد
دندونای خرگوشی و چشم های کشیده و هلالی شده و لبخندی که روی صورتش می درخشید....
هر بار که نگاهش میکرد حفره قلبش فشرده میشد و عضلاتش بی حس میشد و سرش گیج میرفت.جان که با احساس نگاه سوزان و مردمک های گیجش که روی لب هاش و چشم هاش بی قراری میکرد بهش چشم دوخت و لبخندش بیشتر شد و نگاهش رنگ مهربونی گرفت.

YOU ARE READING
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanfictionLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...