Love and Madness🥂
MAHDAییبو هه ای گفت و کمر جان رو به سمت خودش چرخوند
جان بدون هیچ مقاومتی توی بغلش چرخید و منتظر نگاهش کرد
_دوست؟
جان سرش رو تکون داد و تایید کرد
ییبو چشماش گرد کرد و اشاره ای به وضعیتشون زد
_دوست؟
اوکی! من مشکلی باهاش ندارم ولی تو میتونی دوستی با کسی رو تحمل کنی که هر لحظه میخواد...جان ضربه ای به شونه ییبو کوبید و خودشو عقب کشید نگاهش رو جدی و بدون نفوذ کرد و با لحن مخصوص کارش جواب داد
_ میگم دوست یعنی دوست!
و از اون حالت بیرون اومد و با شیطنت ابرویی بالا انداخت و ازش دور شد
ییبو چشماش رو ریز کرد و سری تکون داد و با تلافی به سردی جواب داد
_باشه خواهیم دید
و بعد به سمت جانی که در رو باز کرده بود و آماده خروج بود رفت
جان با رضایت و تفریح از جو پیش اومده بینشون گفت
_شاید منِ وکیل خیلی روی اعصاب باشه ولی تو با اون لحن سردت و نگاه بی حست غیر قابل تحمل میشی
و تک نگاهی به ییبو انداخت و لبخندی تحویلش داد
زمانی که باهم از بار خارج میشدن
جان نگاهش به مردی افتاد که با تهدید نگاهش می کردتک خنده ای کرد و به ییبو گفت
_یادت باشه به اون طرف بگی قرار نیست مشکلی براش درست کنم
و دوباره خندید
یببو نگاهی به متصدی بار و حالت عصبیش انداخت و با یادآوری این که جان بدون اطلاعش به vip اومده بود با لذت گفت
_میتونم تصور کنم چجوری وارد شدی
جان شونش رو بالا انداخت و گفت
_مرد قانون بودن خوبیای خودشو داره
و بلند قهقهه زد
______ییبو روی صندلی نشست و به جان که وسط اتاق ایستاده بود گفت
_خوب جناب وکیل اینم شرکت
باید چی کار کنیم؟جان نگاهی به اطراف انداخت و بعد از مکثی گفت
_باید اول ببینم مشکل بار چی بوده و مطمعن بشم از مواد اولیه یا نه
و بعد باهم می ریم و با اون اداره یک جورایی کنار میایم و...حرفش رو قطع کرد و دستش رو به سرش گرفت
ییبو که در حال چرخوندن صندلی بود با حیرت نیمخیز شد
_چی شد؟ تو حالت خوبه؟
جان سری تکون داد و آروم گفت
_چیزی نیست
فقط یکم خسته ام.. دیشب تا صبح مشغول چک کردن پرونده ای که دستم داشتم بودم
![](https://img.wattpad.com/cover/296750287-288-k19056.jpg)
YOU ARE READING
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanfictionLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...