❤️قبل از خواندن لایک کنید ❤️
Love and madness 🥂
MAHDAجان در مقابل نگاه مبهوت اون سه نفر قدمی جلوتر گذاشت و به فضایی که حریم شخصی اونها محسوب میشد* نزدیک شد
و دوباره گفت_ باورم نمیشه که خیابونهای آمریکا هم توی این وقت از شب انقدر شلوغ باشه...
همیشه فکر میکردم چین بهخاطر جمعیت زیادی که داره بیشترین ترافیکو داشته باشه... ولی امشب کلا نظرم عوض شد...بههرحال متأسفم! توی ترافیک گیر کرده بودم و برای همین ...
مچ دستشو بالا آورد و به ساعتش نگاهی انداخت و ادامه داد_ حدودا یک ساعت دیر کردم.....
اریک اولین نفری بود که از اون سه نفر به خودش اومد و درحالیکه کاملاً مست بود کشیده و خمار گفت
_واوووو وکیل شیائو تو....
هاشوآن تکه کیکی رو که توی دستش بود رو برای جلوگیری از آبروریزی تقریبا توی حلق اریک فرو کرد...
هیچ دلش نمیخواست اریک با چرت و پرت گویی هاش توی عالم مستی چیزی رو لو بده.و نقشه های رفیقش رو خراب کنه ...
خودش سریع از حا بلند شد و با احترام گفت
_ از دیدنتون خیلی خوشحال شدم وکیل شیائو...
جان بعد از دست دادن با هاشوآن با لبخند به سمت ییبو که به نظر میرسید تازه از بهت بیرون اومده چرخید
ییبو با دیدن نگاه جان که مخاطبش خودش بود از روی صندلی جستی زد و دستش رو مقابل جان گرفت و زمزمه کرد
_اوه... متاسفم! خوش اومدی...
جان ابرویی بالا انداخت و دست ظریفش رو توی دست بزرگ ییبو گذاشت و گفت
_از دعوتت ممنونم و بابت تاخیرم شرمنده ....
ییبو نگاه وحشی به جان که بی نهایت زیباتر انداخت و همون جور که بالا رفتن دمای بدنش رو حس میکرد، اشاره ای به هاشوآن زد
هاشوآن که خودش ختم این کارا بود سریعا منظور رفیقش رو فهمید و بعد از بلند کردن جسم تقریبا بی جون اریک رو به جان گفت
_با عرض معذرت از وکیل شیائو.. من باید برم و به این پسر..
اشاره ای به اریک مست زد و ادامه داد
_برسم و یکم سر و سامون بدمش تا خطری نشه...
و بعد از چشمکی شیطنت بار به ییبو دور شد
با دور شدن اریک و هاشوآن ازشون ییبو نگاهش رو دوباره به جان دوخت و گفت
_ بشین... چرا سرپا وایستادی؟؟
جان روی صندلی مقابل ییبو نشست و ناخودآگاه به کنکاش اطراف پرداخت
مسلما بار اولی نبود که به بار میومد ولی دکوراسیونش با وجود تم دارک و شلوغش باز هم به دلش نشسته بود..

ESTÁS LEYENDO
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanficLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...