پارت 102

66 21 2
                                    




Love and Madness🥂
MAHDA

کمتر از چند ساعت از تماسش با لی چین گذشته بود و حالا روی صندلی یکی از بزرگترین کلابای سئول با ظاهری که کار دستی به اصطلاح گه گه مشتاقش بود
نشسته و به غوغای مقابلش چشم دوخته بود

طبق اطلاعاتی که لی چین داده بود اینجا محبوب ترین جایی بوده که پسر خانوده
« اوه» یعنی مظنون پرونده اش بیشتر تایمشو توش میگذرونه و حالا  امیدوار بود که اطلاعات به درد بخوری ازش بتونه به دست بیاره.

با صدای مردی که  بارمن بود یه خودش اومد و لبخندی روی لبش نشوند و نوشیدنی سفارش داد

دوباره با نگاهش اطراف رو آنالیز کرد
باید یک حرکتی میزد وگرنه باید تا صبح اینجا می نشست و توی هم لولیدن یک گروه شهوتی و مست رو تماشا می‌کرد

نوشیدنی رو از بارمن گرفت و جرعه ای ازش نوشید
صداشو صاف کرد و با لحن هیجان زده ای گفت

_واوو عجب نوشیدنی
قابل پیش بینی بود که یک همچین جای فوق  العاده ای کیفیت بالای خدماتی هم داشته باشه.

مرد بارمن لبخندی زد و گفت

_معلومه جناب.. اینجا محبوب ترین بار این کشوره

نگاهی به سر تا پای مرد جوون برازنده ای که چهره درخشان و زیبایی داشت و با پوشش گران قیمتش هاله اصالت ازش ساتع میشد
انداخت و ادامه داد

_اگه اشتباه نکنم شما کره ای نیستین
درست میگم؟

جان که از ادامه دار شدن مکالمه برای پیش رفتن سوی اهدافش خوشحال شده بود
صداشو صاف کرد و با حفظ لحن و ظاهر جنتلمنش گفت

_درسته
مشخصه شما آدم حرفه ای هستین.

نگاهشو مصنوعی به اطراف چرخوند و پرسید

_حالا که این گفتگو پیش اومده یک سوالی ذهنمو مشغول کرده
به نظرم  بار به این مجللی ستاره های خاص خودشو داره
میخوام بدونم کجا میشه این ستاره ها رو پیدا کرد

مرد که متوجه منظور جان شده بود خنده ی بلندی کرد و اشاره ای به سمتی کرد و گفت

_بله مرد جوان
اون قسمت رو میبنی ستاره های ما اونجا ملاقاتاشونو هماهنگ میکنن
با وجود چیزی که ازتون میبینم میتونید کیسای خوبی رو به دست بیاری

چشمکی در ادامه حرفش زد که جرعه ی دیگه ای رو بالا کشید و شیطنت آمیز خنده ای کرد و به اون سمت حرکت کرد

به محض دور شدن از تیررس نگاه مرد چهرشو جمع کرد و زمزمه کرد

_ستاره های خاص ما اونجا ملاقاتشونو هماهنگ میکنن
هه یک لحظه فکر کردم داره در مورد سلبریتی چیزی حرف میزنه
چند تا فاحشه این تشریفات بازی رو نداره که!

با رسیدن به محل مورد نظرش زیر لب تکرار کرد

_بی خیالش فقط یکم تحمل کن پسر

و به سرعت چهره اشو تغییر داد  و به میزی که تعدادی دختر دورش ایستاده بودند نزدیک شد

توی چند قدمی صدای شاکی یکی از دخترا به گوشش رسید

_حالمو بهم زد مردک پیرسگ
با اون دیک کوچیک شلش تا تونست منو مالید حرومزاده و دهنمو جرر داد
آخرم مثل یک حیوون کثیف هرچی از دهنش بیرون اومد بارم کرد و...

جملات پی در پی دخترک با صدای خوش آوایی که توی جمع پیچید قطع شد

_در تعجبم یعنی هنوز افرادی هستن که نمیدونن باید با یک بانوی زیبا چجوری رفتار کنن؟

به محض این که نگاه اون زنا روش نشست
جان زیباترین و محو کننده ترین لبخندی که سراغ داشت رو روی لبش نشوند و بهشون چشم دوخت

دختر رقاصه ای که جان وسط حرفش پریده بود با دیدن مرد جون خوش زبونی که از آسمون به سمتشون فرستاده شده بود
آب دهانش به راه افتاد و نگاه پر عشوه ای نصارش کرد و گفت

_همه مردا مثل تو فوق العاده نیستن که این چیزا رو رعایت کنن

جان زیر پوستی نیشخندی زد
سرتا پای رقصه قرمز پوش و بقیشون رو با یک نگاه گذروند
چی بهتر از یک مرد جوون جذاب و ثروتمند برای پهن کردن تور یک رقاصه فاحشه؟

برخلاف افکار درونیش بهشون نزدیک شد و با چرب زبونی گفت

_حالا که این طوره
نظرتون چیه شما لیدی های زیبا کمی از وقتتون به یک مرد جنتلمن که از قضا رفتار به خانوما رو هم بلده بدید؟

صدای اووو کشیدن و خنده های بلند رقاصه ها با نیشخند پیروز مندانه روی لبش همزمان شد.

⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡Where stories live. Discover now